👁️📑 الزامات انتفاع اقتصادی از بریکس 🔹هرگونه تحرک دیپلماتیک در عرصه سیاست خارجه باید در نهایت یک انتفاع ملموس یا عینی را برای کشور به ارمغان آورد. 🔸بدیهی است چنانچه زمینی که در آن دیپلماسی فعال می‌شود، ویژگی اقتصادی بارزی داشته باشد، در این صورت مورد انتظار است که بازخورد رفتار دیپلماسی، بیشتر در عرصه توسعه و رشد اقتصادی خود را نشان دهد. بریکس در ابتدا یک سازمان اقتصادی است. از آنجا که اقتصاد و سیاست درهم‌تنیدگی شدیدی دارد؛ بنابراین نمی‌توان جهت‌گیری این سازمان را خارج از نظم بین‌المللی آینده دانست. 🔹از این منظر جمهوری اسلامی که در دوره جدید با سیاست خارجه متوازن و دیپلماسی پویا توانست در دو سازمان مهم جهانی؛ یعنی بریکس و شانگهای عضو شود، باید بتواند ضمن استفاده از ظرفیت‌های سیاسی این سازمان‌ها، دیپلماسی خود را وارد مرحله تحقق دستاوردهای عینی برای کشور کند؛ اما ظرفیت‌های بالقوه موجود در این دو سازمان چگونه می‌تواند راهگشای بخشی از چالش‌های اقتصادی ما باشد؟ 🔰گزاره‌های تحلیلی: 🔸نکته اول اینکه پیش از هر چیز جمهوری اسلامی باید ضمن آینده‌نگری، بتواند نقش خود را در این دو سازمان به گونه‌ای تعریف کند که سایر اعضا بتوانند بر محوری بودن این نقش صحه بگذارند. به دلایل مختلف نقش ایران در جهان آینده باید به مرور از یک تأمین‌کننده انرژی به یک مسیر باثبات حمل‌ونقل، ذیل کریدور شمال_ جنوب و شرق به غرب شیفت کند یا حداقل هر دو نقش را توأمان با هم ایفا کند. در این بین، کشور به شدت نیازمند توسعه زیرساخت‌هاست. 🔹نکته دوم اینکه از حیث اقتصادی، جمهوری اسلامی ایران زمانی می‌تواند از حضور در بریکس و شانگهای انتفاع لازم و حداکثری را کسب کند که بتواند از نهادها و سازوکارهای مالی و بانکی موجود در این دو سازمان، یک ساختار پرداخت خارجی مبتنی بر ارزهایی غیر از دلار، درهم و یورو ایجاد کند یا از سازوکار پیمان‌های پولی دوجانبه و چندجانبه موجود در جهت گسترش شبکه تسویه خود با اعضای دو سازمان اقدام کند. اگرچه بریکس یکی از اهداف خود را دلارزدایی می‌داند و در این زمینه اقداماتی را نیز انجام داده است؛ اما متأسفانه در داخل کشور شاهد هیچ گونه برنامه بلندمدت، مدون و عملیاتی نیستیم و آنچه انجام شده، صرفاً جزیره‌ای است. اگر بدانیم 75 درصد تجارت خارجی ما با پنج کشور صورت می‌گیرد و عموماً بالغ بر 70 درصد کالاهای اساسی کشور در قالب درهم و یورو وارد می‌شود، آنگاه اهمیت موضوع برای‌مان بیشتر روشن خواهد شد. نکته اساسی اینجاست که کشور از حیث تأمین ضروریات از طریق درهم و یورو، یک وابستگی ناخواسته‌ای به آمریکا یا یکی از متحدان آمریکا دارد و این موضوع جدای از هزینه‌هایی است که در قالب انتقال و تبدیل ارز در شبکه‌های تراستی پرداخت می‌شود. 🔅نکته مهم‌تر اینکه اکنون که دولت با دیپلماسی پویا و متوازن توانسته است زمینه تغییر رفتار اروپا و آمریکا را فراهم کند، تازه رسالت اصلی دولت شروع شده است. اینکه چه ایده عینی و مصداق عملی برای تبدیل شدن ظرفیت بالقوه موجود در بریکس و شانگهای به ظرفیت بالفعل وجود دارد که در نهایت بتواند منجر به انتفاع اقتصادی ایران از این نوع دیپلماسی شود. منظور این است که پس از پذیرش رسالت مهم تدوین و عملیاتی کردن شبکه و ابزار تسویه غیر دلاری و غیر درهمی برای انتفاع از سازمان بریکس، اکنون وظایف مشخص نهادهای متولی چیست و به طور مشخص دولت چگونه رویکرد سیاسی خود را در قالب یک حکمرانی اقتصادی خود به رفاه و توسعه تبدیل می‌کند.    ✍🏻 💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا💦 💦مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی💦 💦عَلَى دِینِکَ 💦 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 @berangekoda