📌
ماجرای شهیدی که بشارت شهادتش را از امام خامنهای گرفت
🔰کتاب آوریل ۲۰۱۵ محصول انتشارات روایت فتح به قلم مریم شیدا، روایت داستانی از زندگی شهید اکبر عبدالله نژاد، از شهدای امنیت کشورمان است که در سراوان و در درگیری با اشرار منطقه به شهادت رسیده است.
🔻در آوریل ۲۰۱۵ ابتدا و نرم نرم عشق مریم و اکبر جان میگیرد و از روزهای ازدواج و نامزدی میگذرد و به روزهای زندگی مشترک و تولد سه فرزند این خانواده میرسد و همسر شهید کم کم روایت میکند که چطور لحظه به لحظه عشق به شهادت در همسرش قوت میگیرد و شعله میکشد تا جایی که هر کس او را میبیند میفهمد او دیگر آن اکبر سابق نیست و انگار مهمان چند روز آینده این دنیا است.
🔸کتاب پر است از خاطرات دست اول از شهید به خصوص بشارتهایی که از شهادت قبل از این اتفاق به او، آشنایان و همکارانش داده بودند. یکی از جالبترین این بشارتها خوابی است که خود شهید چندی قبل از شهادت دیده و برای همسرش تعریف کرده بود:
🔸-مریم دیشب یه خواب خیلی قشنگی دیدم / خیره ان شاء الله چه خوابی؟ / خواب دیدم با دو تا از دوستام جلوی در یه خونه قدیمی هستیم در زدیم می دونی کی در رو باز کرد؟ / کی؟ / حضرت آقا بود با عبا و عرقچین روی سرش... تعارف کرد رفتیم تو خونه اش برامون چایی ریخت... بعد یک سری حرفها بهمون زد. هر چی فکر میکنم یادم نمی آد ولی تو خواب خیلی خوشحال بودیم که مهمون حضرت آقا شدیم.
🔸تازه داشتم تعبیر خوابش را میفهمیدم آقا در خواب مژده شهادت داده بود و دو نفر دیگر هم همین رفیقانش بودند که با هم شهید شده بودند...
🔰کانال افسران سواد رسانه ای
💠
@afsaransavadresaneh