⭕️ امریکا در میانه انقلاب دیگری است
🔹«لی ادواردز» از اعضای اندیشکده آمریکایی بنیاد هریتیج، در مقالهای با اشاره به تحولات سیاسی اخیر در آمریکا و بهخصوص اعتراضات ضدتبعیض در این کشور، نوشت: ما در میانه انقلاب دیگری هستیم که بر هر نهادی اثر خواهد گذاشت.
🔸ادواردز در این مقاله که در وبسایت این اندیشکده منتشر شده است، نوشت: انقلاب فرانسه به نام آزادی، فرهنگ و سیاست رژیم قبلی را زدود اما به گیوتین ختم شد. انقلاب آمریکا نیز نظم سیاسی جدیدی ایجاد کرد که حرف آن این بود که «ما مردم» باید حکومت کنیم و انقلابیون این کار را تحت قانون اساسی آمریکا انجام دادند و انقلاب بولشویکی نیز منجر به مارکسیسم و لنینیسم و در نهایت مرگ بیش از صدمیلیون انسان شد. ما اکنون در میانه انقلاب دیگری هستیم که بر هر نهادی، از سیاسی و اقتصادی گرفته تا فرهنگی و از کاخ کنگره گرفته تا وال استریت و هالیوود، تاثیر خواهد گذاشت.
🔹نویسنده در ادامه با طرح این سوال که کدام انقلاب میتواند هدایتگر آمریکا به سمت ارائه پاسخ به چالش نژادپرستی سیستمی باشد و از مهمترین رکن جمهوریت آمریکا یعنی آزادی حمایت کند؟ پیشنهاد میکند که باید میان انقلاب فرانسه و انقلاب آمریکایی، یکی را انتخاب کرد.
🔸در این مقاله آمده است: سمبلها و نشانهها در هر انقلابی مهم هستند و آنها هیچگاه به اندازه عصر شبکههای اجتماعی اهمیت نداشتهاند؛ اما چه سمبلی میتواند نشانه این انقلاب باشد؛ گیوتین یا قانون اساسی؟ یا کدام گزاره میتواند شعار انقلاب باشد؟ جان سیاهان مهم است یا شعار «یکی از میان همه»؟ ادواردز میافزاید: آمریکاییها کجا باید اختلافات را حل کنند؛ در کنگره یا کف خیابانهای سیاتل، مینیاپولیس و دیگر شهرها؟ میراث این کار چه خواهد بود؛ آزادی یا ستم؟ در این بحرانها سمبلها میتوانند متحدکننده و امیدبخش باشند و در عین حال میتوانند به خشم و تفرقه کمک کنند.
🔹در ادامه این گزارش با طرح این سوال که در هفتههای گذشته کدام سمبلها مطرح بودهاند، آمده است: یک پلیس سفیدپوست یک مرد سیاهپوست را با گذاشتن زانو بر گردن خفه کرده و از پای درآورد و معترضان در واکنش به این امر یک کلیسای قدیمی آن سوی کاخ سفید را به آتش کشیده و تخریب کردند یا با رنگ به مجسمه یادبود لینکلن پاشیدند و تلاشهایی نیز در دیگر شهرها از جمله سیاتل در این راستا صورت گرفت. این گزارش در ادامه به ذکر مواردی مشابه از اعتراضاتی پرداخت که در چند هفته گذشته در سراسر آمریکا، از دانشگاهها یا مراکز علمی یا حتی هالیوود درقبال این تبعیض نژادی صورت گرفتند؛ از جمله حمله به مجسمهها، حذف فیلم بربادرفته از آرشیو شرکت اچبیاو. نویسنده همچنین این سوال را مطرح میکند که آیا این موارد به صورتی موردی بودهاند یا اینکه به یک الگو بدل شدهاند؟ آیا هدف معترضان، پایان دادن به نژادپرستی در آمریکا بوده یا این اقدامات پایانی بر آزادی نهادینهشده یا کثرتگرایی سیاسی در آمریکا بود؟ در انتهای این مقاله نویسنده به آمریکاییها توصیه میکند که در الگوگیری در انقلاب خود از روش خود انقلاب آمریکا و نه انقلاب فرانسه بهرهگیری کنند.