پدر ما نقل میکردند؛ که استاد ما حاج آقا حسن میگفتند: مادر ما یک روز ما را خواست، و گفت که آقا سیدحسن میرید ۳۰۰، ۴۰۰ تا استکان میگیرید و میبرید روضه بنکدارهای اصفهان، از آن روضههای قدیمی سیصد چهارصد ساله است، خیلی قدیمی است، آنجا میبرید و میگویید این را فلانی برای شما داده است. گفتم چه خبر شده؟ یک مرتبه یاد روضه امام حسین(ع) و چای روضه [افتادم]. گفتند حقیقتش من دیروز به روضه بنکدارها رفتم، داشتند چای میدادند، دیدم در آبدارخانه استکانها را در لگن میگذارند و دوباره چای در آنها میریزند، بعد یک لحظه این در ذهنم آمد که اگر یک نفری لبش پاک نباشد، این استکان نجس شده باشد، و در آن آب قرار بگیرد، همهی استکانها نجس است و ... . همین که چای جلوی من گرفتند، گفتم ممنون نمیخورم. دیشب دم سحر خواب دیدم، رفتم در روضه بنکدارها، حضرت زهرا(س) دارند چای میدهند، به من که رسیدند نگذاشتند من چای بردارم و رد شدند، من چادر خانم را گرفتم و گفتم من مادر سادات هستم، بچههای من سید هستند، به احترام بچههایم چای به من بدهید، حضرت فرموده بودند که کسی که به چای روضه پسر ما شک میکند، ارزش چای خوردن ندارد. این چای روضه امام حسین(ع) یک مرتبه ارزش پیدا میکند. آقاست دیگر... اهلبیت برای مجلس روضه امام حسین(ع) خیلی اهمیت قائل بودند.
شناخت امامحسین(ع) از روی حضرت عباس(ع)
میخواهی امام حسین(ع) را بشناسی؟ باید ببینی چه کسی فدایی امام حسین(ع) است؟ امامحسین(ع) یک فدایی دارد، «عُبیدُکَ بفنائک»، امامسجاد(ع) به خدا میگوید. و در زیارت عاشورا میگوییم «و علی الارواح التی حلَّت بفنائک». در روایت دارد محور ارواحی که «حلَّت بفنائک» بودند، حضرت عباس(ع) بود. اگر میخواهی بدانی امام حسین(ع) چه کسی بود، باید بدانی فدایی امامحسین(ع) چه کسی بوده است؟ انشالله با هم که کربلا برویم، از هر طرف که وارد میشوی، اول گنبد حضرت عباس را میبینی، اصلاً ورودی حرم امامحسین(ع)، حضرت ابالفضل العباس است. میخواهید امام حسین(ع) را بشناسید، ببینید نگهبان این خانه کیست؟
میخواهی ابالفضل(ع) را بشناسی، امامصادق(ع) دعا و زیارتنامه دارد، زیارتنامه ابالفضل العباس(ع). میدانید دو، سه تا امامزاده داریم که زیارتنامه مخصوص از جانب امام دارند، یکی از آنها ابالفضل العباس(ع) هست، یکی حضرت معصومه(س) و یکی علی اکبر(ع) است. اینها خود امام برایشان زیارتنامه گفتند. امام صادق(ع) گفتند: «اذا أردت زيارة قبر العبّاس»، اینطور بگو: «أشْهَدُ لَک بِالتِّسْلِیمِ وَالتَّصْدِیقِ وَالوَفَاءِ والنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِی »، و بعد بگو: «لَعَنَ اللّه مَنْ جَهِلَ حَقّک». آقا، خدا لعنت بکند کسی که تو را نشناسد. عباس کیست؟ امام صادق میگوید: خدا لعنت بکند کسی را که عموی ما عباس را نشناسد. مگر امام است؟ نمیدانم! ولی میدانم فدایی امام حسین(ع) است. بعد «یابنَ أمِیرِالْمُؤمِنِینَ اَنا لَکمْ تَابِعٌ»، من امام صادق تابع تو هستم. ابوالفضل امام نبود، من نمیدونم چه کسی بود؟ «وَنُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ»، من آماده یاری شما هستم. «قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکمْ»، قلب من تسلیم شماست. امام صادق میفرمایند. چرا؟ چون «أعْطَاک مِنْ جِنَانِهِ أفسَحَهَا مَنْزِلاً»، عباس، تو در بهشت جایگاه عظیمی داری. «وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ»، در بهشت ذکر تو معروف است. حالا هیئتی بخواهم بگویم، یعنی در بهشت هرکسی که بخواهد بلند بشود میگوید یا عباس. «وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ»، علیین نه یعنی بهشت معمولی، علیین آنهایی هستند که وقتی که شیطان سجده نکرد، خدا گفت: «أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ»، یعنی تو در مقامی هستی که دیگر از مقام سجود گذشتی. تو فنای محض هستی. در آن مقام فنای محض که «أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِينَ»، که دیگه در آنجا آن عبادت معمولی نیست، در آنجا « وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ»، در علیین ذکر تو یا عباس معروف و مشهور است. حالا عباس کیست؟ فقط اجمالاً میدانیم که فدایی امام حسین است. امامحسین کیست؟ نمیدانیم. اگرکسی میخواهد پیامبر اکرم را بشناسد، باید فدایی او را بشناسد. فدایی او که بوده؟ فدایی پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین است. که یک نفر پیش امیرالمؤمنین آمد و گفت: «أَفَنَبِیٌّ أَنْتَ فَقَالَ وَیْلَکَ إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ»، امیرالمؤمنین با آن همه عظمتش، بندهای از بندگان نبی اکرم است. ما اینطوری میتوانیم پیامبر را بشناسیم.
شباهت رابطه پیامبر و امیرالمؤمنین با امام حسین و حضرت عباس
شباهت اول، برادری