حالا این را گفتم بدانید سه تا شباهت در رابطه امیرالمؤمنین با پیامبر، و حضرت عباس با امام حسین هست؛ امیرالمؤمنین برادر پیامبر بود. برادر که میگویم منظورم برادر تنی نیست. "اخ" در عربی، وقتی دو تا گوسفند را به یک محور میبندند، عرب میگوید "اخیتهما". یکبار گفتم در اربعین، به ستونها دو تا گوسفند را بسته بودند. به عرب گفتم "ما فعلت؟"، چه کار کردی؟ گفت "اخیتما"، این دو تا را به واسطه بستن به این ستون داداش کردم. به عربی "اخ" یعنی دوتا، دو نفری به واسطهای ارتباط برقرار کرده باشند. یک موقعی این اتصال، اتصال تنی است، پدر و مادر آن یکی است. یک موقع اتصال شیری است، میشود خواهر رضاعی، برادر رضاعی. چون به واسطه شیر به هم متصل شدند. یک موقع اتصال شیطانی است، «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ»، یعنی به واسطه شیطان به هم متصل شدند. یک موقع اتصال خدایی است، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»، یعنی چون مؤمنین به خدا متصل هستند، برادر هم هستند. این شباهت الهی میشود. حالا آن دو نفری که خیلی به خدا متصل بودند و خیلی شبیه هم بودند، شدند پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین. حالا ببین امام حسین هجده برادر دارد، کدام برادر خیلی معروف است و حضرت ایشان را به عنوان "اخ" بیان میکند؟ «ارکب بنفسی انت یا اخی»، عصر روز تاسوعا، داداش عباس سوار مرکب شو. به او دائماً "اخ" میگفت، حضرت ابوالفضل عباس است. چون یک نوع اخوت ایمانی ویژهای دارد، شباهت ویژهای هست. برادر دینی پیامبر اکرم شد امیرالمؤمنین.
شباهت دوم، کاشف الکرب
شباهت بعدی؛ امیرالمؤمنین یا کاشف الکرب عن وجه الرسول بود. امام زمان(ع) یک زیارتی دارند، زیارت رجبیه امیرالمؤمنین، امام زمان(ع) آنجا فرمودند: «أَخِی نَبِیِّکَ وَ وَصِیِّ رَسُولِکَ وَ الْبَائِتِ عَلَى فِرَاشِهِ وَ الْمُوَاسِی لَهُ بِنَفْسِهِ وَ کَاشِفِ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِهِ»، کسی که هر موقع پیامر غصهدار میشد، یک نگاه به صورت امیرالمؤمنین میکرد، غصههایش باز میشد. برایت آیه قرآن بخوانم. سورهی نجم: «عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى»، پیامبر در معراج تا سدرة المنتهى رفت. «عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى»، زیر پای پیامبر همه بهشت بود. «إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى»، بالاترین مقام بهشت همان مقام سدره هست که پیامبر در آنجا قرار گرفت. «مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى»، اما یک لحظه چشم پیامبر به تمام این بهشت و عوالم منحرف نشد. مدام داشت یک چیزا را نگاه میکرد. آن چیز چه بود که توجه پیامبر فقط به آن بود؟ حواسش یک لحظه به بهشت و همهی عوالم پرت نشد؟ «لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى»، آیه کبری خدا را دید. امیرالمؤمنین ذیل این آیه فرمودند: «انا آیةُ اللَّهِ الْکُبْری»، من آن آیه کبری خدا بودم که پیامبر در معراج فقط داشت من را تماشا میکرد. این است که کاشف الکرب میشود. پیامبر خودش مخزن جواهر است، بدلیجات حواس پیامبر را پرت نمیکند، اما یک طلای عظیم، یک گوهر عظیم، منبع توجه پیامبر میشود. دقیقا همین رابطه میشود ابالفضل عباس و امام حسین(ع). «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین».
شباهت سوم، دفاع شجاعانه
سومین شباهت چیست؟ امیرالمؤمنین در دفاع از پیامبر(ص) شجاعت داشت. عباس در دفاع از امام حسین(ع) چه شجاعتی داشت. آقای غروی اصفهانی ازمرحوم کمپانی پرسیدند چرا عباس بین چهارهزار تیرانداز رفت آب بیاورد؟ آقای کمپانی اینگونه میگوید: «لا یهمّه السِهام حاشا مَن هَمُّه سِقایه العطاشا»، کسی که همتش این باشد که بچههای امام حسین(ع) را سیراب کند که از تیر نمیترسد، عاشق است.
سبک زندگی قرآنی
داشتیم امام حسین(ع) را میشناختیم. فدایی امام حسین(ع)، ابالفضل العباس با آن مقامش میشود. من آخر این حدیث را ترجمه کنم، دیگر عرائضم را جمع میکنم. آخر حدیث چه بود؟ «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»، مصباح الهدی طلبتان باشد، یک موقعی برایتان میگویم. اما "سَفینَهُ الْنِّجاة" چیست؟ عزیزان، خدا در قرآن دو سبک زندگی را برایمان بیان کرده است: یک، سبک زندگی کهفی. دو، سبک زندگی کشتیای.
1. کهف