بچه ها هی می گن بابا تو که هیچوقت نیستی لااقل می ری تبلیغ واسمون یه چیزی بیار دیشب بعد منبر تو حیاط امامزاده حسین بن موسی الکاظم علیه السلام شهر طبس دیدم یه دختر بچه داره با خواهرش بازی می کنند لباس و پوشش خوبش برام جالب بود با چشم تعقیبش کردم تا خانوادش رو پیدا کنم رفتم جلو آقا می بخشید ایشون دختر شماست بله خواستم بگم چه لباس قشنگی داره از کجا.... یه مرتبه باباش مضطرب گفت حاج آقا والا بهش گفتم چادر سرت کن من اینجوری دوست ندارم اما قبول نکرد میگه مگه حجابم چشه?! خندم گرفت گفتم برادر من نخواستم بگم چرا چادر نداره خواستم بگم منم مث خودت دختری تو این سن و سال دارم لباس دخترخانوم شما خیلی زیباست و خیلی هم پوشیده و باحیاست از کجا خریدی منم برم بخرم یه نفسی کشید گفت آهان خدمتت عارضم این هنر دست خانممه و طرح و دوختش کاملا خونگیه گفتم آفرین که تونسته هم زیبا هم با حیا و عفت تولید کنه اگه سفارش بدیم برامون می دوزه گفت آره خلاصه شماره رد وبدل کردیم قرار شد تصویر لباس رو برام بفرسته که من بفرستم برای خانم که اون هم اندازه دخترا رو بفرسته و خلاصه از شر فکروخیال سوغات خلاص بشم عکسا رو فرستادم برای خانم... البته خیلی خوششون نیومد و نپسندیدند فهمیدم برای دخترا چیزی خریدن مکافاتیه ها https://eitaa.com/hadihedayat_ir