خفتهٔ این خاک ، برو / رفته به افلاک ، بیا بی خبر و درد، برو / سینهٔ صد چاک، بیا گنگ و کر و لَنگ،برو / عاشقِ چالاک، بیا مانده درین ره ،برو / جَسته ازین لاک بیا قهقهه و اخم برو / خندهٔ غمناک، بیا زور و زر و ظلم برو/ دولتِ لولاک، بیا چشمهٔ خشکیده برو / دیدهٔ نمناک بیا میوهٔ ممنوعه برو / باغ تکِ تاک بیا ای لجن مانده برو / وی عسل پاک بیا ترسِ ستم پیشه برو / حیدرِ بی باک بیا سیطره و سلطه برو / فتحِ طربناک بیا @hadinajafi