گیسوانت پاییز است و چشمانت چونان ماه تابان عطر خوشایند بهار نارنجی که تماشایت درد فراق را درمان می دارد و حضورت درون ایینه چشمانم نقش عشق می کارد قرار را از دل بی قرارم برده ای هاااای حضرت صبر و قرار باران بودنت را بر خاطر خزان زده ام ببار و مرا تا همیشه درون آغوشت محبوس نگاه دار که مرا جان سپردن در راه وصالت عین آرزوست 🍂