هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
💠شعری زیبا از علامه طباطبایی(ره) 🔻غزل کیشِ مهر همی گویم و گفته‌ام بارها بود کیشِ من مهرِ دلدارها پرستش به مستی است در کیشِ مهر برون‌اند زین جَرگه هشیارها به شادی و آسایش و خواب و خَور ندارند کاری، دل‌افگارها به‌جز اشک چشم و به‌جز داغِ دل نباشد به دستِ گرفتارها کشیدند در کویِ دلدادگان میان دل و کام، دیوارها چه فرهادها مُرده در کوه‌ها چه حلّاج‌ها رفته بر دارها چه دارد جهان جز دل و مهرِ یار مگر توده‌هایی ز پندارها ولی رادمردان و وارستگان نبازند هرگز به مُردارها مِهین مهرورزان که آزاده‌اند بریزند از دامِ جان، تارها به خونِ خود آغشته و رفته‌اند چه گل‌هایِ رنگین به جوبارها بهاران که شاباش ریزد سپهر به دامانِ گلشن ز رگبارها کشد رخت، سبزه به هامون و دشت زند بارگه، گل به گلزارها نگارش دهد گلبُن جویبار در آیینۀ آب، رخسارها رود شاخ گل در برِ نیلُفر برقصد به صد ناز، گلنارها دَرَد پردۀ غنچه را باد بام هَزار آورد نغز گفتارها به آوای نای و به آهنگِ چنگ خروشد ز سرو و سَمن، تارها به یاد خَم ابروی گل‌رخان بکش جام در بزم می‌خوارها گره را ز رازِ جهان باز کن! که آسان کند باده، دشوارها جز افسون و افسانه نبوَد جهان که بستند چشمِ خشایارها به‌ اندوهِ آینده خود را مباز که آینده خوابی است چون پارها فریب جهان را مخور زینهار! که در پای این گُل بود خارها @ahlolbait_story