. 🪶 شعر محمّد حسين شهريار در مدح امام مهدی(عج): ⁖ دلم شكستى و جانم هنوز چشم به راهت‌ شبى سياهم و در آرزوى طلعت ماهت‌ ⁖ در انتظار تو چشمم سپيد گشت و غمى نيست‌ اگر قبول تو افتد فداى چشم سياهت‌ ⁖ ز گرد راه برون آ كه پير دست به ديوار به اشك و آه يتيمان دويده بر سر راهت‌ ⁖ بيا كه اين رمد چشم عاشقان تو - اى شاه - نمى‌رمد مگر از توتياى گرد سياهت‌ ⁖ بيا كه جز تو سزاوار اين كلاه و كمر نيست تويى كه سوده كمربند كهكشان كلاهت‌ ⁖ جمال چون تو به چشم و نگاه پاك توان ديد به روى چون منى الحق دريغ چشم و نگاهت‌ ⁖ در انتظار تو مى‌ميرم و در اين دم آخر دلم خوش است كه ديدم به خواب گاه به گاهت‌ ⁖ اگر به باغ تو گل بر دميد و من به دل خاك‌ اجازتى كه سرى بركنم به جاى گياهت‌ ⁖ تنور سينه ما را اى آسمان به حذر باش‌ كه روى ماه سيه مى‌كند به دوده آهت‌ ⁖ كنون كه مى‌دمد از مغرب آفتاب نيابت‌ چه كوه‌هاى سلاطين كه مى‌شود پركاهت‌ ⁖ تويى كه پشت و پناه جهاديان خدايى‌ كه سر جهاد تويى و خداست پشت و پناهت‌ ⁖ خدا وبال جوانى نهد به گردن پيرى‌ تو «شهريار» خميدى به زير بار گناهت . يار غايب از نظر: ص ۱۰۱. @hadithnet | معارف حدیث