. ▩ مدیریت خردمندانه! ✓ نقش اساسى مشورت در ادارۀ امور ⩮ امیر مؤمنان على علیه السلام هیچ حامى و پشتیبانى را براى ادارۀ امور چون مشورت نمى‌دانست...: ⁙ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ. هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت کردن نیست. نهج البلاغه، حکمت۱۱۳. ⩵ هر انسان خردمندى، این حقیقت را درمى‌یابد و هیچ خردمندى، خود را از آن بى‌نیاز نمى‌بیند. به بیان على علیه السلام: ⁙ لَا یَسْتَغْنِی الْعَاقِلُ عَنِ الْمُشَاوَرَةِ. هیچ خردمندى از مشورت، بى‌نیاز نمى‌شود. غرر الحكم : ح۱۰۶۹۳ ⩵ از نشانه‌هاى مدیریت خردمندانه، مشورت کردن است؛ انسان‌هاى خردمند، آراى صاحب‌نظران را بر آراى خود مى‌افزایند و از خِرد دیگران براى تصمیم‌گیرى به درستى بهره مى‌گیرند. روایت شده است که امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: ⁙ حَقٌّ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یُضِیفَ إِلَى رَأْیِهِ رَأْیَ الْعُقَلَاءِ، وَ یَضُمَّ إِلَى عِلْمِهِ عُلُومَ الْعُلَمَاءِ. سزاوار است که خردمند، رأى خردمندان را به رأى خود و دانش و آگاهى دانشمندان را به دانش خویش بیفزاید. غرر الحكم : ح٤٩٢٠ ⩵ بدین ترتیب، از منظر ، مشورت کردن، راهى نیکو به سوى بهترین تصمیم‌ها و انجام دادن درستِ کارهاست. ⁙ مَنْ شَاوَرَ ذَوَا الَالْبَابِ، دُلَّ عَلَى الصَّوَابِ. هر کس با خردمندان مشورت کند، به آنچه درست است، ره‌نمون شود. الإرشاد، ص۱۴۲. در سخنان امام علیه السلام، مشورت کردن، ممتازترین کارها براى رسیدن به راه و تصمیم درست معرّفى شده است: ⁙ مَا اسْتُنْبِطَ الصَّوَابُ بِمِثْلِ الْمُشَاوَرَةِ. راه و تصمیم درست و حق، از هیچ کجا بهتر از مشورت به دست نمى‌آید. غرر الحکم، ج۲، ص۲۶۳. ⩵ ...هر زمامدار و مدیرى که خود را از چنین پشتیبانى محروم سازد، رو به لغزش و پشیمانى گام مى‌نهد: ⁙ شَاوِرْ ذَوَا الْعُقُولِ تَأْمَنِ الزَّلَلَ وَ النَّدَمَ. با خردمندان، مشورت کن تا از لغزش‌ها و پشیمانی‌ها ایمن گردى. غرر الحکم،ج۱، ص۴۰۷. ◈ مشورت با کسانى که صلاحیت لازم را دارند، از تزلزل رأى و سرگشتگى، جلوگیرى مى‌کند و هر انسان فهیمى مى‌داند که هیچ کس با خودرأیى به صلاح و صواب نمى‌رسد. ⁙ مَا ضَلَّ مَنِ اسْتَرْشَدَ وَ لَا حَارَ مَنِ اسْتَشَارَ. الْحَازِمُ لَا یَسْتَبِدُّ بِرَأْیِهِ. آن که راه‌نمایى جوید، گم‌راه نشود و آن که مشورت کند، حیران نماند. انسانِ دوراندیش، استبداد رأى نمى‌ورزد. مطالب السؤول، ص ۲۷۹. 📖 حکومت و مدیریت در نهج البلاغه ص۲۳۲ @hadithnet | معارف حدیث