#داستان
👇
💢پیرزن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت. آن برنامه رادیویی از مردم میخواست یک
#حاجت از خدا بخواهند و از خدا درخواست کمک کنند. پیرزن بینوا که از دار دنیا یک دختر بیشتر نداشت و دختر وقت ازدواجش بود و معطل جهیزیه بود زنگ زد به این برنامه و گفت من از خدا میخواهم تا آخر همین هفته جهیزیه دختر من را جور بکند.
تهیه کننده این برنامه که آدم بی ایمانی بود تصمیم گرفت سربه سر این پیرزن بگذارد .
آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد جهیزیه دختر را تهیه بکند و برای زن ببرد ضمناً به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی اینها را فرستاده، بگو کار شیطان است.😳 وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و آنها را به داخل خانه کوچک برد منشی از او پرسید: نمیخواهی بدانی چه کسی اینها را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. ☺️
وقتی خدا
#امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.
🌷 وقتی کسی توکلش به خدا باشد خدا دشمن را نوکرش میکند.🌷