دو خوانش غزل ۲۹۹ حافظ.mp3
2.84M
غزل شمارهٔ ۲۹۹     اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک در آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو هر آنچه که داری بخور دریغ مخور که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه ملک به مذهب همه کفر طریقت است امساک مهندس فلکی راه دیر شش جهتی چنان ببست که ره نیست جز به دیر مغاک فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل مباد تا به قیامت خراب طارم تاک به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی دعای اهل دلت باد مونس دل پاک @hafez_adabiyat