اللهم عجل لولیک الفرج مجنون المهدی(عج) علی اکبراعتمادی فر"سلیمانی" : دوستت دارم امام زمانم مهدی(عج)جان اللهم عجل لولیک الفرج حادثه خونین كربلا را دو گروه به وجود آوردند : ۱-منافقین زیرک ( ابن زیادها و...) ۲- مسلمانان جاهل و احمقی که ابزار دست آنها قرار گرفتند! 🏴منتظران ظهور ساعت به ساعت واقعه عاشورا به روایت تاریخ... طبق محاسبه واقعه کربلا به‌حساب تقویم شمسی، در تاریخ ۲۱ مهر سال ۵۹ شمسی بوده است تاریخ شمسی هم مانند تاریخ قمری نیست که اوقات روز تغییر کند ، میشود با درآوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرف‌های مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.   ساعت۵:۴۷ اذان صبح : امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد ، آن‌ها را به صبر و جهاد دعوت کرد ؛ و بعد دعا خواند : خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری... حدود ساعت ۶ صبح : امام حسین (ع) دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار و بوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند   ساعت ۷:۰۶ طلوع آفتاب : کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود ، روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آن‌ها خطبه‌ای خواند ، صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشته‌اند ، حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرارداد و پرسید که مگر آن‌ها او را دعوت نکرده‌اند؟ آن‌ها انکار کردند امام نامه‌هایشان را به‌طرف آن‌ها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آن‌ها تمام کرده است یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید : چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرید و آن‌ها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهانید؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند : فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است؟ من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده ، ذلت از ما دور است» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده است   حدود ساعت ۸ : بعد از سخنرانی امام چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر و زهیر خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند بعد از سخنان زهیر و بریر ، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد ، چندنفری دچار تردید شدند ؛ ازجمله حُر حدود ساعت ۹ : روز به‌وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این‌قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد ، اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زدد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد ، کماندارهای لشکر کوفه همگی باهم شروع به تیراندازی کردند امام به یارانش فرمودند : «این‌ها نماینده این قوم هستند برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست آماده شوید» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند...   ساعت حدود ۱۰ : بعد از تیراندازی یسار غلام زیادین آبیه و سالم غلام ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن‌به‌تن ابتدای جنگ بیرون آمدند عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست ، امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت ، البته انگشتان دست چپش قطع شد  بعدازاین نبرد تن‌به‌تن ، حمله سراسری سپاه امام حسین (ع) انجام شد ؛ امام و حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند ، زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام حمله برد زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند ، خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی ، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و درآن حملات ، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند اولین شهید ، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت ، امام او را دعا کرد گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام (ع) حمله کنند که زهیر و ۱۰ نفر به آن‌ها حمله کردند... حواسمون باشه تو این دو ماه محرم و صفر ، لحظه به لحظه قلب‌هامون باید با امام زمان باشه... اَللهُمَ‌عجِل‌الوَلیِک‌اَلفرج 🏴روز شمار وقایع کربلا يكي از اهل كوفه روايت كرده است : «من نديدم كسی را كه فرزندان و يارانش كشته شده باشد اما اينگونه شجاع و پر جرأت باشد مردان سپاه بر او مي تاختند اما او با شمشير بر آنان حمله می كرد و نزديك به ۲۰۰۰ نفر از سپاه يزيد را كشت تا اينكه به فرمان عمر سعد لشكريانش ازهمه سو به امام (ع) حمله کردند در اين لحظه يكی از دشمنان سنگی زد كه به پيشانی حضرت اصابت كرد و خون بر صورت وی جاری شد امام خواست آن خون را پاک كند كه تيری سه شاخه و زهر آلود بر سينه و قلب حضرت نشست...