تور در خیابان می‌دیدمش هرگز باورم نمی‌شد که او روزی می‌شود. شاید هر کس دیگرے هم که جای من بود چنین خیالی می‌کرد:) با خودش مےگفت مگر می‌شود پسری که یقه پیراهنـش را باز مےگذارد و بوی عطـرش محله را برمی‌دارد، بشود جوانترین شهید حـــرم؟!