به بی حجابی پیری گفت: دخترم حجابت را مراعات کن که بی حجابی، امنیت روحی مردم را برهم می زند. دختر: من دوست دارم آزادباشم مردم چشمشان راببندد. پیرمرد کفشهایش را درآورد. بوی گندجوراب فضا را پرکرد. دختر گفت: کفشاتو بپوش خفه مان کردی. پیر گفت: دوست دارم آزادیه تو بینی ات را ببند! www.hajfathi.ir