مدارکم تو خونه جا مونده بود برگشتم مدارکمو بردارم انقد دُوییده بودم نفس نفس میزدم همینکه خواستم در اتاق باز کنم صدای همسرم شنیدم که ... 😳 🔞 ادامه داستان واقعی👈 باز شــــــ🔓ــود