2- توحید در استعانت قرآن کریم در آیات متعددی یاری جستن و توکل را تنها نسبت به پروردگار عالمیان سفارش نموده و از پذیرفتن ولایت مخلوق برحذر داشته است. در سوره مبارکه حمد که روزانه لااقل ده بار تکرار می‌شود عرض می‌کنیم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین»(فاتحه/4). امام حسین با گفتار و رفتار الگویی خویش همواره صحنه‌های زیبایی از استعانت و تکیه بر خدای متعال را در برابر مردم نمایش می‌داد. گاه پیش از واقعه عاشورا، با سخنان حکیمانه خویش جایگاه توکل و استعانت از خداوند را آشکار می‌ساخت مانند: «إنَّ الْغِنى وَ اْلِعزَّ خَرَجا یَجُولانِ، فَلَقیا التَّوَکُلَّ فَاسْتَوْطَنا» توکل تنها راه دوام و امنیت‌بخشی به غناو عزت است؛ «مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کَفاهُ الله اُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کَّلَهُ اللهُ إلَى النّاسِ.» کسی که رضای خدا را به قیمت خشم مردم طلب کند، خداوند او را از مردم کفایت کند و کسی که رضایت مردم را به قیمت خشم خداوند بخواهد، خدا او را به همان مردم وامی‌گذارد. «مَنْ حاوَلَ أمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ کانَ أفْوَتُ لِما یَرْجُو وَ أسْرَعُ لِمَجیىءِ ما یَحْذَرُ.» کسی که با نافرمانی خداوند به دنبال امری باشد، آنچه بدان امید بسته را از دست داده و آنچه از آن هراس دارد به سرعت به سراغش می‌آید. حضرت در این بیانات، هرگونه توفیق و رضایتی را در گرو رضایت و یاری خداوند قرارداده است. به تعبیر دیگر فراهم آمدن علل طبیعی و مادی هرگز بدون همراهی علت اصلی که همان کفایت و اعانت خداوند است، موجب رسیدن به نتیجه نخواهدشد. در هنگام دشواریهای قیام و مواجهه با لشکریان دشمن نیز بارها در عمل این استعانت و توکل توحیدی را نشان دادند. از جمله بیانات ایشان در روز عاشورا در مناجات با خداوند خویش: «اللَهُمَّ ...َأَنْتَ لِی فِی کلِّ أَمْرٍ نَزَلَ بِی ثِقَه وَعُدَّه. کمْ مِنْ هَمٍّ یضْعُفُ فِیهِ الْفُؤَادُ، وَتَقِلُّ فِیهِ الْحِیلَه، وَیخْذُلُ فِیهِ الصَّدِیقُ، وَیشْمُتُ فِیهِ الْعَدُوُّ؛ أَنْزَلْتُهُ بِک، وَ شَکوْتُهُ إلَیک، رَغْبَه مِنِّی إلَیک عَمَّنْ سِوَاک؛ فَفَرَّجْتَهُ عَنِّی، وَکشَفْتَهُ، وَ کفَیتَهُ. فَأَنْتَ وَلِیّ کلِّ نِعْمَه، وَ صَاحِبُ کلِّ حَسَنَه، وَمُنْتَهَی کلِّ رَغْبَه.» پروردگارا! ...تو در هر امری که برایم حادث شود اطمینان و یاوری. چه بسیار نگرانی‌ها که قلب در آن ضعیف شده و چاره یافت نشود، و دوست نومید ودشمن زبان به سرزنش بگشاید؛ آن را به تو واگذار کرده و نزد تو گلایه آورده‌ام، بخاطر شوقم نسبت به تو از غیر تو؛ پس تو آن امر را برایم گشودی و نگرانی را برطرف نمودی و کفایتم کردی. تو ولیّ هر نعمت، و همراه هر نیکی و نهایت هر اشتیاقی هستی.