جوانی با زنی فاضله ازدواج کرد ، بعد از گذر چند روز فاضله به شوهرش گفت : من عالمه هستم ، باید زندگی را مطابق شریعت ادامه بدیم. جناب شوهر با شنیدن این حرف خیلی خوشحال شد که خدا را شکر که همچنین زنی نصیبم شد ، مطابق شریعت با من زندگی می‌کند. چند روزی که از عروسیشان گذشت ، فاضله رو به شوهر کرد و گفت : ببین من بهت وعده دادم که با تو مطابق شریعت زندگی کنم و در شریعت است که خدمت پدر شوهر و مادر شوهر بر عروس واجب نیست. و همچنین در شریعت است که مسکن زن بر شوهر الزامی می‌باشد ، باید برایم منزل جداگانه‌ای مهیا کنی. آقای شوهر خیلی ناراحت که مسکن جداگانه چندان مشکلی نیست ، اما پدر و مادر پیر تکلیفشان چه میشود؟ مرد در همین ناراحتی رفت نزد استادی از اهل علم تا مسئله را بیان کند. بعد از بیان جریان استاد جواب داد که حرف خانمت درست است و حق با اوست. مرد جواب داد : جناب استاد من نیامدم که فتوی بپرسم من برای راه حل آمده ام ، مرا راهنمایی کنید تا از این مشکل در بیایم. جناب استاد گفت : یک راه حل خیلی آسان دارد. به خانمت بگو که من و تو با همدیگر قول داده‌ایم که مطابق شریعت زندگی کنیم ، لذا مطابق شریعت من می‌توانم زن دوم بگیرم و زن دومم برای والدینم خدمت می‌کند ، پس اشکالی ندارد ، برایت مسکن جداگانه‌ای مهیا می‌کنم. شب شوهر به زنش همان جوابی که ازاستاد اهل علم شنیده‌ ، بیان کرد . فاضله خانم بهت زده گفت : ای من به قربون پدر و مادرت بشم پدر و مادر تو همچنین پدر و مادر من هستند و خدمت آنها اکرام مسلم است ، من با جان و دل برای آنها خدمت می‌کنم. ⚠️کمی از اوقاتمان را نزد اساتید اهل علم بگذرانیم😃 دوستانتان را به کانال مهمان کنید; آدرس کانال 🌹حال نو معنوی🌹 در پیام رسان ایتا👇👇 ✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @hale_nou🍃 🌷https://eitaa.com/hale_nou