دیشب رفتم دنبال پسرم که خونه دوستش بود. ماشین نداشتم، پسرم که اومد پایین بهش گفتم ماشین بگیرم بریم خونه یا پایه‌ای پیاده بریم؟! گفت پیاده بریم، برف میومد. پیاده اومدیم. تو راه یه بازی تعریف کردیم 😁 به هر درختی می‌رسیدیم تکونش می‌دادیم، برف‌هاش می‌ریخت روی سرمون 😂 کلی خوش می‌گذشت. درخت‌های بزرگ‌تر برای من بود و کوچیک‌ها برای پسرم. چون بازی می‌کردیم، حدود نیم ساعت طول کشید تا رسیدیم خونه ولی واقعاً خوش گذشت. 👈 میشه از یه خونه برگشتن ساده، یه روز با خاطره ساخت. هم بازی کرد و هم بار درخت‌ها رو سبک کرد 🌹😎🙏 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4