🖇داستانک/ دیدار دو معلم شهید در مدرسه ی دخترانِ بهشت 🥀سلام فائزه خوش اومدی... من عصمت هستم، عصمت پورانوری، معلم یکی از کلاس های مدرسه دخترانِ بهشت... منم تقریبا هم سن تو بودم که اومدم اینجا... شنیدم توی مسیر گلزار شهدای کرمان، حضرت زهرا سلام الله علیها اومد پیشوازت و دستت و گرفت آوردت پیشِ ما. فائزه جان، عجیب قصه ی انتخاب من و تو برای پرواز تا مدرسه یِ بهشت، شبیه به همه... منم معلم ۱۹ ساله ای بودم که آذرماه سال ۱۳۶۰ همراهِ جاریم و مادر شوهرم برای زیارت قبور شهدا، در مسیر گلزار ش.هدای بهشت علی دزفول بودیم که هواپیماهای دشمن بعثی به سمتمون راکت و بمب انداختن و از اون موقع تا حالا من شدم معلم این مدرسه با کلی شاگرد خوب. مدرسه ی دخترها بعضی وقت ها ثبت نام جدید داره... راستی فائزه جان، کلاس بغلی معلم نداشت. کلاس تازه ثبت نامش تکمیل شده...فقط یه معلم کم داشت که تو از راه رسیدی... فائزه جان، دستت رو به من بده بریم کلاس جدیدت رو نشونت بدم... قبل از اینکه به دانش آموزا معرفی ات کنم باید بگم دانش آموزان جدیدی هم از غزه داریم. و اما کلاس... _بچه ها سلام یه خبر خوب دارم براتون معلم کلاستون اومد "خانمِ فائزه رحیمی". ✍ سیده رقیه آذرنگ ۱۵ دی ماه ۱۴۰۲_مصادف با مراسم شهیده فائزه رحیمی 📍کنگره ملی شهدای دانشجو معلم 🆔 @halif_media