یا معين من استعانه♥️ امشب برای خودم چیزی نمی‌خواهم! امشب این بغض و ناله و اشک‌های حلقه زده و گونه‌های خیس را خرج خود نمی‌کنم! امشب سینه‌ام سنگین است. اندوه، راه گلو را بسته و چشم‌هایم آسمانی از بارانند. الهی خسته‌اند... از دیدن این همه داغ بریده‌اند... مهرشان بی‌پایان است اما تا کی می‌توان صورت را با سیلی سرخ کرد؟ تا کی بگویند ما ایستاده‌ایم...؟ ایستاده‌اند و می‌ایستند، اما قامتشان زیر این‌همه بی‌تفاوتی و رنج و اندوه خم شده. پا به پای آنان که تیمارشان می‌کنند، غصه می‌خورند، نفسشان به شماره می‌افتد، از داغ آن‌ها جانشان آتش می‌گیرد، با بی‌تابیهایشان بی‌قرار می‌شوند اما آرامند که آسایش و آرامش بدهند! تا روح امید بر جان‌های فرسوده بدمند! «در اندرون من خسته دل ندادم کیست/ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست» الهی خودشان هزاران درد دارند اما مرهمند بر زخم‌های مردمان سرزمینشان... الهی رنج، بسیار و سخن، بی‌پایان است. «یا طَبیبَ مَن لا طَبیب له» خودت پرستار و یار و مددرسانِ فرشتگانِ زمینت باش. یاریشان کن که این روزها همه‌ی تکیه‌گاهشان تویی...🤲🏻 ، فراز ٣٠ @halle_dell