📚قسمت یازدهم 🔻از ماه من شکایت نکنید!🔻 🔷اکنون علی(ع) با پیامبر خداحافظی می‌کند و به مسجد الحرام می‌رود و اعمال خود را انجام می‌دهد و بعد سریع به سوی مردم یمن که در بیرون شهر هستند می‌رود . 🔹امّا وقتی به اهل یمن می‌رسد می‌بیند که آنها لباس‌های احرام خود را عوض کرده‌اند و پارچه‌های نو بر تن دارند . _شما این همه پارچه نو از کجا آورده‌اید❓ ــ ما از پارچه‌هایی که همراه کاروان بود استفاده کرده‌ایم . ــ این پارچه‌ها از بیت‌المال است ، من باید آنها را تحویل پیامبر بدهم ، شما چرا به آنها دست زده‌اید❓ ــ ما می‌خواستیم با لباس‌های احرامِ تمیز و نو به زیارت خانه خدا برویم . ــ هر چه سریع‌تر این پارچه‌ها را از تن بیرون آورید❗️ 🔷اهل کاروان این دستور را انجام می‌دهند ، امّا در دلشان از علی(ع) ناراحت می‌شوند .😔 🔹به هر حال ، مردم یمن به سوی مکّه حرکت می‌کنند و وارد مسجد الحرام می‌شوند🕋 و اعمال خود را انجام می‌دهند . 🔷سپس آنها نزد پیامبر می‌روند و در حضور پیامبر از علی(ع) شکایت می‌کنند :😳 «ما می‌خواستیم با لباس احرام نو طواف خانه خدا را انجام دهیم ، امّا علی(ع) با این کار ما مخالفت کرد.» پیامبر چون سخنان اهل یمن را می‌شنود رو به آنها می‌کند و می‌گوید : «هرگز در مورد علی(ع) بدگویی نکنید ،🤫 او اگر بر شما سخت‌گیری کرده است برای این بوده که می‌خواسته دستور خدا را اجرا کند» .۴۰ 🔹با این سخن پیامبر ، همه می‌فهمند که علی(ع) در راه حق کوتاهی نمی‌کند ، او می‌خواسته است با این کار خود از بیت المال دفاع کند . چند روز می‌گذرد . . . 🔷ظهر روز پنجشنبه ، هشتم ماه ذی الحجّه فرا می‌رسد ، پیامبر دستور می‌دهد تا مردم غسل کنند و لباس احرام بر تن کنند و لبّیک بگویند .۴۱ 🔹بار دیگر صدای لبّیک در همه جا می‌پیچد ، چه شوری بر پا می‌شود❗️ هزاران هزار نفر ، همراه با پیامبر ، لبّیک‌گویان به سوی سرزمین عرفات حرکت می‌کنند . 🔷آنها شب را در راه می‌مانند و صبح جمعه که روز عرفه است به سرزمین عرفات می‌روند .۴۲ 💫همسفر خوبم❗️ 🔹اینجا سرزمین عرفات است . سرزمینی که خدا گناهان بزرگ را به حرمت آن می‌بخشد و رحمت خود را بر بندگان خویش نازل می‌کند .۴۳ آیا می‌دانی که جبرئیل ، ابراهیم(ع) را به این سرزمین آورد و به او گفت : «ای ابراهیم❗️ به گناه خویش اعتراف کن» 😞.۴۴ 🔷این سرزمین ، جایی است که ما باید به گناهان خود اعتراف کنیم تا خداوند ما را مشمول عفو و رحمت خود قرار دهد . آیا آن کوه را می‌بینی که آنجاست❓ فکر می‌کنم که همان کوه رحمت (جبل النّور) است . 🔹پیامبر کنار این کوه می‌ایستد ،🏔 همه مردم می‌خواهند کنار این کوه وقوف کنند . 🔷پیامبر رو به آنها می‌کند و با دست اشاره به سرزمین عرفات می‌کند و می‌گوید : «ای مردم❗️ شما می‌توانید در تمام این سرزمین وقوف کنید» .۴۵ 🔹پیامبر از ظهر تا نزدیک غروب ، رو به قبله می‌ایستد و مشغول دعا می‌شود🤲 .۴۶ اشک در چشمان او حلقه زده است و با خدای خویش راز و نیاز می‌کند . 🔷در جای جای این سرزمین ، صدای گریه و دعا به گوش می‌رسد .😢🤲 ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref