🔴 از چه فرار می‌کنید؟! از تقصیر خودتان؟! (یک نکته کمتر دیده شده از ماجرای ماه‌منیر مولایی راد، ) ماه‌منیر مولایی راد چند وقتی است به بهانه فوت کیان در شب پرماجرای ایذه - که اتفاق به شدت دردناکی است - فعالیت‌هایی را شروع کرده و کارهایی را می‌کند که البته عموماً ارتباطی با کیان ندارد! یک روز خونخواه قاتلین بچه‌های مشهد می‌شود، یک روز حجاب برمی‌دارد، یک روز با سلبریتی‌ها دیدار می‌کند و پرچم اغتشاشات را بلند می‌کند، یک روز دادگاه جمهوری اسلامی را صالحه نمی‌داند و کسی که خودش اعتراف به قتل چند نفر در حادثه ایذه کرده را نمی‌پذیرد! و ... اما بیایید خیلی کوتاه یک بار دیگر حادثه ایذه را از زبان خود او، همسرش (میثم پیرفلک) و شاهدین میدانی مرور کنیم. ------------------ در آن شب پرماجرا، درگیری شدیدی در یک خیابان اتفاق می‌افتد. یک طرف خیابان در دست اراذل و اوباش مسلح و سمت دیگر در دست نیروهای انتظامی، بسیج و سپاه است. ماشین‌هایی که در حال گذر از آن محدوده هستند، یک به یک با فریادهای نیروهای مدافع امنیت، مسیر خود را تغییر می‌دهند و یا متوقف می‌شوند و بابت خطر احتمالی از خیابان دیگری عبور می‌کنند. اما در این بین ماشینی که کیان و خانواده‌ی او در آن قرار دارند، علی‌رغم اخطارهای مداوم، با اصرار مادر کیان (ماه‌منیر) از آن محدوده عبور می‌کند. در واقع طبق روایت خود او و میثم پیرفلک که فیلم هر دو موجود است با اصرار مادر و به خیال اینکه خیابان برای آن‌ها امن است و آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد از آن قصد عبور می‌کنند و آنچه انتظارش را نداشتند، اتفاق می‌افتد! ماشین آن‌ها به رگبار بسته می‌شود. کیان همانجا شهید می‌شود و میثم به شدت مجروح ... ------------------ فارغ از اینکه چه کسی به ماشین آن‌ها شلیک کرده - که بارها و با بررسی‌های مختلف، مشخص شده کار مجاهد کورکور و اطرافیانش بوده - یک چیز اینجا دردناک است! اینکه مادر کیان خطایی انجام داده که منجر به از دست دادن پسرش شده و برای گریز از این گناه و تقصیر، در حال فرار رو به جلو است! همیشه انکار، یک مکانیسمِ دفاعیِ روانی برای انسان‌ها بوده اما معمولاً اثر این موضوع فرد و دایره کوچک اطرافش را درگیر می‌کند! مشکل اینجاست که امروز ماه‌منیر مولایی‌راد برای فرار از تقصیر خود، هر روز به یک بهانه داد و هوار راه می‌اندازد و دیگران را تحریک می‌کند که بعضاً مثل حادثه اخیر موجبات داغدار شدن یک خانواده دیگر، بلکه یک شهر و کل کشور را نیز فراهم می‌کند. اِی کاش با خودش خلوت کند و یک بار دیگر از خودش بپرسد که چرا در شب حادثه اصرار داشته خیابان برای آن‌ها امن است و حتماً از آنجا عبور کنند! اِی کاش با خودش خلوت کند و از خودش بپرسد آنچه او امروز انجام می‌دهد چقدر مورد قبول همان مردم ایذه است! نمی‌دانم متوجه هست این‌ها که برای او کف و سوت می‌زنند نه از حادثه خبر دارند و نه حتی دغدغه کیان را دارند، بلکه فقط او را به مثابه ابزاری کوتاه‌مدت برای پیش‌برد نااِنقلاب‌شان می‌دانند. نمی‌دانم متوجه هست از چه چیز فرار می‌کند؟! متوجه هست که برای تسکینِ خودش، آرامش را از مردم یک شهر و بلکه یک منطقه ربوده؟! نمی‌دانم متوجه هست ... انسان موجود عجیبی است! گاهی برای تسکین خودش حاضر است آرامش را از همه بزداید. حال یا به این موضوع آگاه است یا نیمه آگاه ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4