سرویس جهان مشرق - طی روزهای اخیر شاهد تحولات عجیب و زیادی در افغانستان هستیم، از توافق آمریکا با طالبان، توافقی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در حد کاغذ میماند و بیشتر برای ترامپ کاربرد انتخاباتی دارد، تا برگزاری دو مراسم تحلیف ریاست جمهوری در یک روز که شاید در جهان کم نظیر باشد.
این تحولات ما را بر آن داشت تا با محمد صادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو بپردازیم.
** با توجه به مراسم تحلیف دو رئیس جمهور و همچنین افزایش تنش در افغانستان، آینده سیاسی این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
تحولاتی که طی یک ماه اخیر در افغانستان شاهد آن هستیم، حاکی از جنگ در داخل این کشور است، جنگی که آمریکا با دخالتهای خود در حال شعلهور کردن آن است. اولین حرکت آمریکاییها امضای توافقنامه با طالبان بود. توافقنامهای که نشان میدهد آمریکاییها که سال 2000 میلادی با شعار نابودی طالبان و القاعده وارد افغانستان شدند دروغ گفتند و امروز یعنی بعد از 19 سال با طالبان توافقنامه امضا کردند. طالبانی که به روایتی حدود 50 درصد افغانستان را در اختیار دارد. از طرفی امضای توافقنامه با طالبان یک مشروعیت به طالبان در عرصه بین المللی داده و به نوعی ادعای طالبان برای بازپسگیری حکومت را به رسمیت شناخته است.
این درحالیست که در شرایط کنونی نیز آمریکاییها، از دولت مرکزی افغانستان پشتیبانی میکنند. دولتی که با دخالت امریکا در آستانه جنگ درونی است. یعنی نتایج نشستی که بین دو رقیب اصلی در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد حاکی از این جنگ است.
در روزهای اخیر خلیل زاد (نماینده آمریکا در افغانستان) نشستی را با دو طرف ماجرا یعنی عبدالله عبدالله و اشرف غنی برگزار کرد و ما بعد از این دو نشست شاهد این بودیم که دو طرف هر کدام به عنوان رئیس جمهور در یک روز و یک لحظه سوگند یاد کردند و غیر از طالبان که ادعای حکومت در افغانستان را دارد و با آمریکا به توافقنامه صلح رسید، الان شاهد این هستیم که حاکمیت هم دوپاره شده است.
به این صورت که اشرف غنی به خاطر تعلقش به قوم پشتون به نوعی پایگاهاش در مناطق جنوب و جنوب شرقی افغانستان (مناطق هم مرز با پاکستان) است و از آن طرف عبدالله عبدالله متعلق به قوم تاجیک است و به نوعی مناطق مرکزی و بخشی از مناطق شمالی افغانستان از او پشتیبانی و حمایت میکنند.
عملا حاکمیت افغانستان دوپاره شده و اگر این روند که با سوگند هر دو نفر به عنوان ریاست جمهور و مدعی ریاست جمهوری آغاز شده ادامه پیدا کند، می تواند خود حاکمیت مرکزی را هم به سمت جنگ داخلی و دوپاره شدن حکومت ببرد.
حکومتی که فقط در شهر های بزرگ اقتدار دارد یعنی در کابل، هرات و بخشی از ولایتهای مرکزی افغانستان، و بیش از نیمی از افغانستان تحت سیطره طالبان است.
این درحالیست که در ایالتهای شمالی که اصطلاحا صفحات شمالی افغانستان گفته میشوند هم شاهد یک حکومت خود مختار هستیم و نه تابع طالبان هستند و نه تابع حکومت مرکزی و قوم ازبک آنجا هستند.
در این شرایط ما شاهد آن هستیم که پاکستان از شخص اشرف غنی حمایت میکند و این حمایت یک شائبه را ایجاد میکند آن هم این است که اگر برخی کشورها از اشرف غنی حمایت کنند و برخی دیگر از عبدالله عبدالله، عملا حرکت آمریکاییها برای دوپاره کردن حکومت پیش خواهد آورد، افغانستان درگیر یک جنگ درون حاکمیتی خواهد شد.
گزینه مطلوب آمریکاییها جنگ داخلی در افغانستان است، تا از این طریق هم به جمهوری اسلامی فشار بیاورند هم به روسیه و هم به چین به عنوان همسایه شرقی افغانستان؛ و این جنگ با پشتیبانی و مهمات سعودیها و اماراتیها دنبال خواهد شد.
با این تئوری از طرفی مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ناامن خواهد شد و هم اهرم فشاری برای روسیه خواهد بود البته افغانستان از شمال هم مرز با روسیه نیست ولی مناطق آسیای میانه مانند تاجیکستان و ازبکستان حوزه نفوذ روسیه هستند. این فضا موجب این میشود که افغانستان چند پاره شود و در این فضا قدرت گرفتن گروهای سلفی و تکفیری هم بعید نیست. این گروهها باحمایت آمریکا و عربستان و با هدف فشار امنیتی، نظامی و سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران به قدرت میرسند.
از طرفی متاسفانه دیپلماسی ما در رابطه با افغانستان انفعالی محض است و باید از این وضعیت خارج بشویم و حاکمیت افغانستان سامان پیدا کند و الا جنگ در این کشور شعلهور خواهد شد و به طور جدی آسیبهای فراوانی را باید متحمل بشویم.
در صورت بروز جنگ ما با سیل مهاجران افغانستانی به کشور روبرو خواهیم بود، که در وضعیت اقتصادی کشور آسیب زننده است، صادرات ما به افغانستان مختل می شود و بسیاری از کارگاهها و تولیدکنندگانی که کالاهای خودشان را به افغانستان صادر میکنند و از این طریق رونق دارند فعالیتشان مختل میشود.
از همه مهم تر فضا برای شکلگیری گروههای شبه داعش یا داعشهای جدید در افغانستان