هدایت شده از دکتر علی سعیدی
✍️ دربارۀ مناظرۀ تلویزیونی استاد درخشان و دکتر غنی‌نژاد 🔸 مهمترین خروجی این مناظره این بود که ما در دانش اقتصاد چیزی به عنوان علم محض نداریم که قائل باشیم همه اقتصاددان‌ها سر یک گزاره‌هایی توافق کامل دارند. علی رغم اینکه آقای غنی نژاد از علم اقتصاد حرف می‌زدند اما علم اقتصادی که ایشان می‌گفتند، علمی محض نبود که هیچ جهت گیری و هیچ قضاوت ارزشی در مورد آن نباشد. 🔸 آقای غنی نژاد می‌گوید من لیبرال هستم. خب لیبرالیسم یک مکتب اخلاقی است. وقتی می‌گویید من لیبرال هستم همان قدر ایدئولوژیک است که بگویید من مارکسیست هستم. یا بگویید من مسلمان هستم. 🔸 متاسفانه علی‌رغم ادعای آزاداندیشی در طرفداران لیبرالیسم، شاهد رویکردی تقلیدی در حوزه اندیشه‌های فلسفی، سیاسی و اقتصادی هستیم. دکتر غنی نژاد تصریح کردند که من با 95 درصد حرف‌های هایک موافق هستم. در دنیا حتی در چهارچوب لیبرالیسمی که اروپاییان و آمریکایی‌ها ابداع کرده اند و بحث می‌کنند، هیچ وقت، هیچ متفکر و فیلسوف و صاحب اندیشه ای را پیدا نمی‌کنید که بگوید من 95 درصد با اندیشه فلان متفکر و صاحب نظریه موافق هستم. مگر اینکه خود فرد صاحب اندیشه نباشد. وقتی 95 درصد ادعاها و نظریات یک فرد را قبول می‌کنید یعنی خود شما نظر مستقلی ندارید و دیدگاه‌های همان فرد را تبلیغ و ترویج می‌کنید. 🔸 کسانی که دم از لیبرالیسم می‌زنند چه قبل و چه بعد از انقلاب امکانات زیادی در اختیار داشتند و قدرت و نفوذ در خور تاملی در نظام و رسانه‌ها و افکار عمومی، دانشگاه‌ها و مجامع علمی داشتند و از این طریق برای اقتصاد و جامعه اتفاقاتی رقم زدند و تحولاتی مبتنی بر نگاه لیبرالیستی خود ایجاد کرده اند، مسئولیت آن را نمی‌پذیرند. 🔸 همه می‌دانیم که سیاست‌هایی چون خصوصی سازی وکوچک سازی دولت و حذف یارانه‌ها و یارانه‌های پنهان و بسیاری از این اقدامات نظیر ایجاد بانک‌های خصوصی و تاسیس سازمان بورس و اوراق بهادار و عمق بخشی به بازار سرمایه، تماما پیشنهادهایی لیبرالیستی است. آنها نمی‌توانند از این مساله فرارکنند. 🔸 اینکه اقای دکتر درخشان گفتند که ما نیاز به تغییر چهارچوب‌ها داریم شاید ناظر به این بود که یک سری چهارچوب‌هایی در این دوران ما -بخصوص در سه دهه اخیر- ایجاد شده که گویی وحی منزل است درحالیکه بسیاری از این چهارچوب‌ها ماهیت لیبرالیستی دارد مثل بانکداری خصوصی مثل بازار‌های سرمایه که به ندرت در زبان فارسی پژوهش و مقاله ای در نقد این نهاد‌ها و نظامات پیدا می‌کنید. عمده مقالات در ستایش این نهاد‌ها است. 🔸 ولی وقتی وارد حوزه زبان انگلیسی می‌شویم که زبان نظام سرمایه داری است می‌بینیم نقد‌های بسیار بنیان افکنی در خصوص بسیاری از نهاد‌های سرمایه داری نوشته شده است و از بانکداری خصوصی تا مالی سازی و شکاف طبقاتی و معضلات مربوط به عدم عدالت اقتصادی در دنیا و... گزارش‌هایی می‌دهد که این‌ها به گوش بسیاری از کسانی که دم از لیبرالیسم می‌زنند، نرسیده است. چطور ادعای آزاد اندیشی دارید ولی نمی‌بینید که در دنیا چه حرف‌های متفاوتی زده می‌شود و چه نقادی‌هایی در این مورد می‌شود. 🔸 حوزه اقتصاد اسلامی در طراحی نهاد‌ها و طراحی شاخص‌ها و سیاست‌ها مرزهایی را جلو برده است و با همه بی میلی‌ها و کمبود‌ها و با روحیه جهادی عمل کرده ولی اینکه این سیاست‌ها و این نهاد‌ها در عمل پیاده شود و ما بتوانیم خروجی آن‌ها را ارزیایی کنیم این نیازمند این است که نهاد سیاست گذار و نهاد دولت اولا این سیاست‌ها را بپذیرد و بعد از این نهاد‌ها پشتیبانی کند. در دهه 70 چیزی به عنوان بانک خصوصی نداشتیم و در دهه 80 سیاست گذار آمد و پشت ایده تاسیس بانکداری خصوصی ایستاد و علی رغم فشار‌ها و انتقاداتی که بود، سیاست گذار از این ایده حمایت کرد و برای ایجاد بانک‌های خصوصی مجوز‌های متعددی داد. امروز بعد از بیست سال می‌بینیم که پیامد این بانک‌های خصوصی چیزی جز فاصله طبقاتی بیشتر و تورم بیشتر و... نبود. در این طرف اگر بخواهیم کاری بنیادی و حرکتی بکنیم ایده و حرف و نظریه اقتصاد اسلامی وجود دارد ولی سیاست گذار باید تصمیم بگیرد و پای تصمیم اش بایستد. نه اینکه بگوید حرف‌های اقتصاد اسلامی حرف‌های خوبی است ولی من حاضر نیستم زیر بار این بروم. خب شما که یک بار زیر بار لیبرالیسم رفته اید و خروجی را دیده اید دیگر چه اتفاقی بدتر از این می‌تواند رخ بدهد؟! متن کامل: http://fdn.ir/79506 🆔 @DrSaeedi