📌دلنوشته دانشجویان استان کرمان باران انگار چیزی می دانست طوفان در راه است گویی آخر نتوانست دلش غمباد کرده بود سیل جاری کرد به راستی که شهادت راه رسم مردان خداست رفت آنکه مخلصانه خدمت می کرد می شنید از هرکجا هر دم او طعنه ها تهمت ها را اما او آدم عقب نشینی نبود حالا که فکرش را می کنم به راستی از همان اول او شهید بود چه کسی می دانست که شب و روز دست در کاری دارد یک پایش در این استان و دیگری در پی احیای وضعیت کاش زود نمی رفت کاش بی خداحافظی داغ بر دل نمی ذاشت . اندوه دل بسیار حرفهای من بسیار است چه کنم چه بگویم که غم این خبر قلب مرا به آتش کشیده است اینک وقت آن شده است که راحت سر بر زمین بگذاری و استراحت کنی به جای تمام شب و روزهایی که با دغدغه این ملت و مردم بی قراری می کردی و دنبال احیا بودی رفتی و با رفتنت دلها خون شد بار درگیر آن جمعه تلخ نبود حاج قاسم تکرار شد خوشا به سعادت شما در چه روزی به حق پیوستی راستی حاجی را که دیدی سلام ما را برسان اینجا دل ها تنگ است .... 🌱باشگاه دانشجویی حامیم استان کرمان @hamimkerman