19.17M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
{ولی‌اینجا‌که‌گف‌باید‌یچیزی‌بدم!دست‌خالی‌که‌نمیشه!} یه‌‌لحظه‌فکر‌کردم‌واقعا‌هدیه‌داره‌و‌می‌خواد مثل‌بقیه‌موقع‌ها‌یه‌تبرکی‌!چیزی‌بده!!😊👌🏽 یه‌در‌صد‌هم‌فکر‌نمی‌کردم‌سید‌بخواد‌هدیه‌های رضوان‌رو‌بزور‌بگیره‌و‌بده!!!)))😔😐😂 جوری‌که‌این‌تیکه‌روده‌بر‌شدیم‌از‌خنده!!!))🤣😂 خنده‌دار‌ترین‌تیکه‌محفل‌بود!:)😁🤏🏽 و‌همچنین‌یه‌نَمه‌حامینی!!🙌🏽🫀 چون‌وقتی‌‌می‌خواست‌از‌رضوان‌هدیه‌هارو‌بگیره! رضوان‌نمیداد‌که!برگشت‌گف‌پول‌میدم!😎 دید‌عه!پولم‌که‌الآن‌همراهش‌نیس!😶😂 مثل‌همیشه‌رو‌برد‌سمت‌داداشش!!🦦🤌🏽 برگشت‌گف‌حامد‌پول‌داری؟!+++///)))🥺🤍 ‌جوری‌که‌حاجی‌تعجب‌کرد‌و‌گف‌جان؟!🧸😹 بعد‌سید‌دیگه‌منتظر‌نموند‌و‌با‌خوشحالی‌گف واریز‌میشه‌!!حالا‌بده!!!))😹🤣😂🫂💕 ولی‌رضوان‌که‌کوتاه‌بیا‌نیس‌گیر‌داده‌که‌گِرو‌بزار!😶 ایندفعه‌میره‌سمت‌پدر‌بزرگش‌و‌گوشی‌اون‌و‌به‌ عنوان‌گِرو‌میده!😂 ولی‌متاسفانه‌رضوان‌خیلی‌زرنگ‌تر‌از‌این‌حرفاس و‌میدونه‌که‌سید‌با‌‌پدر‌بزرگش‌خیلی‌راحتِ‌و‌ممکنِ برا‌پس‌گرفتن‌گوشی‌و‌پرداخت‌‌پول‌اون‌دو‌تا‌هدیه‌ هیچوقت‌نیاد‌!😑🤣😂👌🏽 و‌گوشی‌برا‌همیشه‌پیش‌رضوان‌بمونههه!!]]]+😵‍💫😹👐🏽 برا‌همین‌هم‌گوشی‌حاج‌احمد‌رو‌قبول‌نمیکنه و‌گوشی‌حاج‌آقارو‌می‌خواد‌...!)😧 و‌بقیشم‌که‌خودتون‌دیدید‌‌که‌حاج‌آقا‌چقدر‌ ماهرانه‌اصن‌قبل‌ازاینکه‌دست‌سید‌به‌طرف‌ گوشی‌بلند‌بشه‌گوشیش‌رو‌قایم‌کرد...!)😬😂😹🤣🤌🏽🩹💔 کارِ‌چنله🤝 من‌دوست‌دارم‌خوشحال‌باشی‌داداش👐🏽🫀 اما‌دوست‌دارم‌به‌خاطر‌من‌خوشحال‌بشی:)❤️‍🩹 https://eitaa.com/haminemahfell