شخصی سرو کارش به دیوان قضاوت کشید و هر وقت پیش از آنکه به محکمه قاضی برود در خانه ابتدا کلاهش را جلوی خود می گذاشت و کلاه را قاضی فرض کرده و آنچه که می خواست در محکمه بگوید به کلاه می گفت و راست و دروغ آن را می سنجید و بعد نزد قاضی می رفت تا سخنی به ضرر خود نگوید.
چون پرسیدند این سخنان محکمه پسند را چطور اینطور درست و بی غلط در محضر قاضی می گویی تا به نفع تو حکم می دهد جواب داد:
اول کلاه خودم را قاضی می کنم ....
کانال داستان بچههای مدرسه 👇
@hamkalam