🌴یاد شهید یک روز از سرکار به خانه می آمدم با تعجب دیدم شلواری که برای علی اکبر خریدم پای یکی از دوستانش است.  وقتی به خانه آمدم به مادرش گفتم: « مگر پسر من محتاج پول است که شلوارش را به محمد فروخته؟» وقتی علی اکبر آمد جریان را پرسیدم. سرش را پایین انداخت و گفت:« راستش محمد خانواده فقیری دارد و یتیم است. برای همین @hamsar_ane❣ 💜 🌸💜 💜🌸💜