ﺗﻮﯼ ﻫﺮ خونه‌ای، ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺪﺍ میشه ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺎعده‌اش ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪه ﻭ ﺗﻮﯼ ﺫﻭﻕ میزنه. یه ﭘﺮﯾﺰ ﺑﺮﻕ ﺍﺯ ﺟﺎ دراومده، یه ﺷﯿﺮ ﺁﺏ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﭼﮑﻪ، یه ﺩﺭ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍ درست ﭼﻔﺖ نمیشه، و ….. ولی هیچکس ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ چنین ﭼﯿﺰایی خونه ﺭو ﻋﻮﺽ نمیکنه. آدمای کمی به محض اینکه چنین ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽﺍفته، ﺩﺭﺳﺘﺶ ﻣﯽکنن، بعضیا هم ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﯾﮏﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﺮﺍﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﻣﯽﺍفتن ﮐﻪ ﻣﺜﻼ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺖ بذارن ﻭ ﻫﻔﺖ، ﻫﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﺧﺮده‌ریز ﺭو ﯾﮑﺠﺎ جمع و جور و ﺩﺭﺳﺖ کنن. بعضیا ﻫﻢ ولش میکنن تا همونطور بمونه، بعد از یه مدت هم میگن ﺍﯾﻦ خونه دیگه خونه بشو نیست و دلم رو میزنه، و ﻣﯿﮕﺮﺩن ﺩﻧﺒﺎﻝ ﯾﮏ خونه ﺩیگه. خونه‌ای که ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭو ﺑﺰنه ﺩیگه خونه نمیشه. ما انسان‌ها هم ﻫﻤﯿﻦﺟﻮﺭیه. ﺗﻮﯼ ﻫﺮ ﺭﺍﺑﻄﻪﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎﯾﯽ ﮐﻠﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﯾﺰ ﻭ ﺩﺭ ﻭ ﭘﻨﺠﺮه‌ی ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﻗﺎﻋﺪه ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭه ﮐﻪ ﻫﻢ میشه ﻫﺮ ﮐﺪوﻣﺶ ﺭو هموﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﺪ درجا ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﺮﺩ، ﻫﻢ میشه بیخیالش شد و نادیدشون ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ تا بمونه ﻭ یه ﺭﻭﺯ دل ﺁﺩﻡ ﺭو بزنه. غافل از اینکه ﺑﺰﺭﮒﺗﺮﯾﻦ ﺁﻓﺖ ﺭﺍﺑﻄﻪ ما انسان‌ها با هم، ﺩل‌زدگیه … ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج http://eitaa.com/joinchat/2125922307C9dc10bacde