همه دور تا دور سفره نشسته بودیم؛ پدر و مادر مهدی، خواهر و برادرش. من رفتم توی آشپزخانه، چیزی بیاورم وقتی آمدم، دیدم همه نصف غذایشان را خورده اند، ولی مهدی دست به غذایش نزده تا من بیایم. 🌹شهید زین الدین🌹 📗یادگاران، ج١٠، ص ١٩ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ همسایه بهشتی،مسجد دیده بیدار @masjedyqomiran @dideye_bidar