°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° روزی حضرت علی علیه‌السلام با امام حسین علیه‌السلام به طواف خانهٔ خدا رفته بودند صدای ناله‌ای را شنیدند که فردی در درگاه خدا از گناهان گذشتهٔ خود در حال توبه کردن بود. حضرت علی علیه‌السلام جوانی زیبا و خوش اندام با لباس‌های گرانبها را مشاهده کرد، از او پرسید ناله و سوز و گدازت برای چیست؟ گفت: نافرمانی و نفرین پدرم اساس زندگی‌ام را از هم گسست و سلامتی را از من ربود. جوان ادامه داد: پدر پیرم خیلی مهربان بود ولی من به دنبال کارهای زشت و بیهوده بودم و هر چه او مرا نصیحت می‌نمود نمی‌پذیرفتم و گاهی او را آزار و اذیت می‌کردم و دشنام می‌دادم! روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی که پدرم دارد بردارم، او جلوگیری کرد، من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی و درد یارای حرکت نداشت او گفت: من به خانهٔ خدا می‌روم و تو را نفرین می‌کنم پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند پس از آن به خانهٔ خدا سفر کرد من مشاهده کردم پدرم پردهٔ کعبه را گرفته است و با آهی سوزان مرا نفرین کرد به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم یک طرف بدنش خشک شده و حسی و حرکتی ندارد بعد از این پیش آمد پشیمان شدم و نزد او رفته و عذرخواهی کردم اما او نپذیرفت سه سال از او پوزش می‌طلبیدم اما او رد می‌کرد سال سوم ایام حج که فرا رسید گفتم پدر جان برو همانجایی که مرا نفرین کردی دعا کن، شاید خدا بر برکت دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند قبول کرد وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد و بر اثر بال و پر زدن او شتر پدرم رمید و او بر زمین افتاد پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار نفرین اویم امیرالمؤمنین علیه‌السلام دعایی از پیامبر به او تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، درد و مرض فقر و تنگدستی از او برطرف شد و گناهانش آمرزیده می‌شود این دعا همان دعای معروف است که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است. 📗مهج الدعوات و منهج العبادات، صفحه۱۵۱ ‌〰️❁🍃❁🌸❁🍃❁〰️