#دلنوشته_یکی از همراهان
داغ عزیز سخته، سنگینه، طاقت فرساست …
هر چه عزیزت بهت نزدیکتر باشه، تحمل داغش سخت تره، سنگین تره، طاقت فرساتره…
اگه عزیزت به مرگ طبیعی به رحمت خدا رفته باشه، گذشت زمان تسکین داغ می تونه باشه …
اما اگه تو یه حادثه پرپر زده باشه، جگره که می سوزه…
اما اگه مظلوم پرپر زده باشه، جگره که آتیش می گیره…
اما اگه مظلوم و به نا حق کشته شده باشه، وجودت آتیش میگیره از داغ عزیزت …
این روزا بابامون، امام زمانمون را میگم، در داغ مادر عزیزشون می سوزند …
کی از مادر به آدم نزدیکتره؟ …
تازه، مادر پرپر شده …
تازه، مادر مظلوم شهید شده …
تازه، مادر باردار مظلوم شهید شده …
جگر و قلب و وجود بابامون در داغ مادر می سوزه …
در کنار غم مادر، این روزا بابامون داغ پرپر شدن بچه هاش هم داره می چشه …
مقایسه ی کیفیت و کمیت داغ مادر و بچه نمی کنم، فقط می گم …. بابامون خیلی داغ داره این روزها، جگر سوخته است …
می خوام بگم باباجونم …
ما هم در داغ شما داغ داریم … الهی عجل لولیک الفرج …
ما هم در داغ مادر، داغ داریم … الهی عجل لولیک الفرج …
ما هم در پرپر شدن مادر می سوزیم … الهی عجل لولیک الفرج …
ما هم در مظلومانه شهید شدن مادر جگرمون آتیش گرفته … الهی عجل لولیک الفرج …
ما هم برای پرپر شدن بچه هات داغ داریم … الهی عجل لولیک الفرج …
الحمدلله علی کل حال
استغفرالله ربی و اتوب و الیه
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
ارسالی یکی از عزیزان