یک تاجر شوشتری می گفت : مشرف شدم کربلا و نجف. همین که از اتوبوس پیاده شدم ، دیدم شخصی با لباس عربی آمد و اظهار کرد: بار شما را ببرم.
اثاث را گذاشتیم روی دوشش ، دو سه خانه گشتیم تا منزلی پیدا شد و بار را گذاشتیم.
آمدم پول بدهم ؛ گفت: لازم نیست ؛ پیش مولا که مشرف می شوید ، مرا دعا کنید.
گفتم: شما کی هستید؟ گفت: عباس.
فردا آمدم حرم. دیدم آن بار بر دیروزی شیخ عباس قمی ( صاحب مفاتیح الجنان ) است!
یک ساعت هم که فراغت دارد ، میگوید: بروم بار زوار امیرالمؤمنین را بردارم !
@haram110