🥀بسم رب الحیدر کرار علیه السلام🥀
#قصه
#قسمتسیوششم
✍ ابوبکر لعنة الله علیه میداند که حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام خیلی شجاع است ، خالد لعنة الله علیه نخواهد توانست این نقشه را عملی کند . او با خود میگوید: «حالا من چه کنم ؟ عجب اشتباهی کردم که به حرف عُمَر لعنة الله علیه گوش دادم»
چند دقیقه میشود که ابوبکر لعنة الله علیه سکوت کرده است ، مردم بیچاره نمیدانند چه شده است ، چرا ابوبکر لعنة الله علیه سلام نماز را نمیدهد ؟
رنگ ابوبکر لعنة الله علیه زرد شده است . ناگهان ، راه حلّی به ذهن او میرسد . او قبل از سلام میگوید: لاتَفْعَلَنَّ ما أَمَرْتُکَ: آنچه گفتم انجام نده
و سپس میگوید: السَلامُ عَلَیْکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ .
همه مردم تعجّب میکنند ، این دیگر چه نمازی بود ؟ منظور خلیفه از این سخن چه بود ؟
آری ، این نمازِ جدید خلیفه است ، آری ، شما میتوانی قبل از سلام ، هر چه دل تنگت خواست بگویی .
اکنون حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام از جای خود برمیخیزد ، و رو به خالد لعنة الله علیه میکند:
ــ ای خالد ، خلیفه به تو چه دستوری داده بود ؟
ــ به من گفته بود که گردن تو را بزنم .
ــ و تو میخواستی این کار را بکنی ؟
ــ اگر خلیفه مرا از این کار باز نمیداشت تو را میکشتم .
در این هنگام، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دست میبرد و با یک حرکت ، خالد لعنة الله علیه را بر زمین میاندازد و گلوی او را میگیرد . خالد لعنة الله علیه فریاد میزند و مردم را به کمک میطلبد ، هیچکس جرأت ندارد نزدیک شود ، خالد لعنة الله علیه دست و پا میزند . ابوبکر لعنة الله علیه چه کند ؟ الآن خالد لعنة الله علیه کشته میشود ، ما به او نیاز داریم ، او شمشیر اسلام ما میباشد ! !
باید هر طور هست او را نجات داد .
عُمَر لعنة الله علیه به طرف عبّاس ، عموی پیامبر صلی الله علیه و آله میرود ، و از او میخواهد که نزد حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برود و شفاعت خالد لعنة الله علیه را بکند .
عبّاس جلو میآید ، نگاهی به حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میکند و با دست اشاره به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله میکند و میگوید: «فرزندِ برادرم ، تو را به حقّ صاحب این قبر ، قسم میدهم خالد را رها کن»
حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به یاد وصیّتهای پیامبر صلی الله علیه و آله میافتد ، گویا پیامبر صلی الله علیه و آله را میبیند که به او میگوید: «علی جان! بعد از من باید بر همه سختیها و بلاها صبر کنی»
اکنون، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دستش را از روی گلوی خالد لعنة الله علیه برمیدارد، خالد لعنة الله علیه برمیخیزد و فرار میکند .
نگاه کن! عبّاس جلو میآید و حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را در آغوش گرفته، پیشانی او را میبوسد
( ادامه دارد ان شاء الله...)
#گزارشتحلیلیهجوم به بیت وحی🥀
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻