☯زل زده بودم به یک مرد اروپایی و با خودم می‌گفتم چه خوش‌تیپ! ناگهان همسرش از در آمد تو. توی کشتی نشسته بودیم. ☯در این مدت به زنها زیاد نگاه نکرده بودم. اغلب زیاد به آدمها نگاه نمی‌کنم، کلیت یک فضا بیشتر برایم جذاب است، یا گاهی جزئیاتی خیلی خاص در زنده‌ها و اشیا ☯همسر آن مرد توجهم را به خودش جلب کرد. تمام تن، دست‌ها و پاهایش لک و پیس داشت، اما او پیراهن باز و دامن کوتاه پوشیده بود. ☯از آن روز به زنان بیشتری نگاه کردم، زنى که خیلی اضافه ‌وزن دارد و نیم‌تنه می‌پوشد. فلان زن که چند خال گوشتی روی سینه‌اش داشت اما لباس باز پوشیده بود. رگ‌های واریس فلان زن و دامن کوتاهش. با خودم فکر کردم چرا ندیده بودمشان؟ و اگر این ویژگی‌ها در بدن من بود چه اتفاقی رخ می‌داد؟ قطعا لباس باز نمی‌پوشیدم یا حتی هیچ‌وقت لباس تنگ به تن نمی‌کردم مبادا چربی‌هایم بزند بیرون. ☯بعد به مردها فکر کردم، به زندگی‌هایی که از جسمانیت عبور کرده، مردهایی که نمی‌گویند خال‌گوشتی‌ات را بردار، یک فکری به حال خط واریست بکن، زن چاق که نیم‌تنه نمی‌پوشد، ماه‌گرفتگی‌ات را درست کن. افرادى كه فهمیده‌اند باز پوشیدنشان نه از بهر خودنمایی که براى راحتی‌ست. ☯به زن‌های ‌کشورم فکر کردم! ابروهات رو وردار خب! چرا نمیری لیزر؟ چرا نمیری خال گوشتی رو برداری؟ واااا، این چه هیکلیه؟ با این هیکل چه لختی هم پوشیده! چقدر بی‌ريخته طرف، چه کوتاهه. چه درازه... ☯به معنای جهان اول و سوم فکر می‌کنم و به عبور... و چه سخت که ما هنوز برای هم لباس می‌پوشیم، برای هم رژیم می‌گیریم و جسم و فیزیک به بدترین شکل ممکن اولویت ماست، شبیه هم بودن، برای زیبا بودن! نداشتن خودباوری و اعتماد به ‌نفس و مخفی کردن نداشته‌هایمان در پشت نقاب اندام و بینی‌های عمل‌شده و لبهای... ☯تفاوت ما با آنها فقط در منطقه‌ی جغرافیایی و وضعیت اقتصاد و... نیست که در طرز فكر جهان سوميان است. مفهوم آزادی در آنجا رها شدن از لباس و پوشش نیست بلکه رهایی از تفکرات و ذهنیتها و خرافات و افکار مسمومی‌ست که زندگی‌های ما را شبیه بردگان کرده @haram110