✅✅✅ در پاسخ به اینکه مساله لعن بر جنایتکاران کربلا اصالت ندارد و اینکه ما تنها باید به سلام بر خوبان اکتفا کنیم و لعنت کردن کار خوبی نیست عرض می شود که: اولا مساله لعن با مساله دشنام دادن متفاوت است. وقتی می گوییم خدایا ما از این جنایتکاران برائت می جوییم و از تو می خواهیم آنها را لعنت کنی در مقام دعا هستیم و نه دشنام و بی ادبی. ثانیا مساله لعن تنها در زیارت عاشورا نیامده که تشکیک در عبارات آن زیارت، اصل لعن را زیر سوال ببرد. به عنوان مثال خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ الَّذينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون‏ (البقرة :  159) یعنی کسانی که حقایقی را که ما در کتب آسمانی بیان کرده ایم پنهان می کنند و نمی گذارند مردم از آنها باخبر بشوند؛ خودِ خدا اینها را لعنت می کند و لعنت کنندگان هم آنها لعنت بکنند. مطابق این آیه شریفه خود خدا لعنت می کند و آنان که در صف خدایند نیز سزاوار است که با پیوستن به خدا در لعنت، صف خود را از کتمان کنندگانِ حقایق و  خیانتکاران به بشریت جدا کنند. آیات لعنت، مانند لعنت بر شیطان در قرآن آمده است. هم چنین در روایات لعنت بر جنایتکاران و خیانتکاران و اهل سالوس و ریاکاری که به مردم ظلم می کنند و حق خدا را نادیده می گیرند و دین و دنیای مردم را به تاراج می برند، فراوان وجود دارد و منحصر در زیارت عاشورا نیست. به این ترتیب مفاهیم زیارت عاشورا در فرهنگ قرآنی و روایی و تاریخی ما تنیده شده است نه اینکه بر آنها تحمیل شده باشد. به عنوان مثال می توان به کلام امیرالمومنین در نهج البلاغه اشاره کرد که می فرمایند: "خدا لعنت کند کسانی را که مردم را به کارهای خوب فرمان می دهند اما خودشان به آن توصیه ها عمل نمی کنند و کسانی که مردم را از منکر و کار زشت نهی می کنند اما خودشان مرتکب آن می شوند." امروزه ما شاهدیم که چنین کسانی چه خیانت بزرگی به بشریت می کنند و درک می کنیم چرا امیرالمومنین علیه السلام آنها را لعنت می کردند. ثالثا لعنت از لحاظ لغوی به معنی دور کردن است. کسی که خدا او را لعنت می کند یعنی او را از خود و از رحمت خود دور و محروم می کند. ماجرا در مورد دشمنان الوهیت و خیانتکاران به بشریت چنین است که چه ما آنها را لعنت بکنیم و چه لعنت نکنیم خدا آنها را لعنت می کند. در واقع ما با لعنت کردن بر آنیم که نشان دهیم صف ما از صف آنها جداست. این رویکرد یک رویکرد کاملا عقلایی است که همه انسانهای فهمیده امروزه انجام می دهند. در ادبیات بین المللی به آن "محکوم کردن" می گویند. مثلا وقتی یک جنایتی در جایی انجام می شود و یک جانی می آید و مردم بی گناه را به رگبار می بندد یا آنها را با تریلی زیر می گیرد یا در میان آنها بمب منفجر می کند فورا گروه ها و کشورهای مختلف، آن رفتار را به صورت رسمی "محکوم" می کنند و از آن اعلان برائت می کنند. از دبیر کل سازمان ملل تا روسای جمهور و سخنگوهای وزارت خارجه و رهبران گروههای سیاسی اعلان "انزجار" می کنند. این کار وقتی در پیشگاه خدا انجام می شود در قالب لعن صورت می گیرد. ادبیات دینی این است که خدایا من در پیشگاه تو از این جنایات تبرّی می جویم و از تو می خواهم که عاملان آن را از رحمت خویش دور سازی و وعده های خود را مبنی بر "لعن و عذاب" آنان عملی کنی. گفتیم که چه ما این دعا را بکنیم و چه نکنیم خداوند مطابق با وعده های خود آنها را گرفتار عذاب خود می کند و این درخواست و اعلان برائت ما بیش از هر چیز، بیانگر موضع مخالف ما با آن جنایات و جنایتکاران خواهد بود. رابعا علت اینکه شیعه نسبت به رخداد تاریخی کربلا یا جنایت سقیفه و کشتن حضرت زهرا پافشاری می کند چند چیز است. _ یکی آنکه دوراهی های اصلی تاریخ اسلام در همین جاهاست. اینجاست که تصمیم گرفته می شود ما قرائت خشن خلیفه دوم از دین را انحراف از تعلیمات پیامبر بدانیم یا آنکه مانند داعش به عنوان بخش مقدسی از اسلام به آن نگاه کنیم. _ اینجاست که تصمیم می گیریم آیا کسانی که مانند امام حسین از جور حکام انتقاد می کنند باید به جرم بر هم زدن نظم و نظام، تار و مار شوند یا آنکه تار و مار کنندگانِ صدای مظلومان مانند یزید و ابن زیاد خود از بدترین ظالمان هستند و خدا نه تنها آنها را سایه خود در زمین نمی داند که بر آنها لعنت بی حساب می کند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»