🌸🌸 حاضر شدن مرده به معجزه قطب راوندي از ابوعيينه روايت كرده كه گفت: در خدمت حضرت امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ بودم كه مردي شامي داخل شد و گفت: دوست مي دارم شما را و بيزاري مي جويم از دشمنان شما. پدرم از بني اميه و دشمن شما بود. بوستاني داشت و مالي را در آن پنهان كرده تا به من نرسد و بمرد، اكنون بسيار تنگدست و فقيرام، حضرت فرمود: 🌸 مي خواهي پدرت را ببيني و از او بپرسي مال كجاست؟ آن مرد گفت: ممكن است حضرت فرمود: اين مكتوب را به جانب بقيع ببر، در وسط قبرستان بايست و صدا بزن «يا دَرجان» سپس شخص عمامه به سر نزد تو خواهد آمد هر چه مي خواهي از او بپرس». فرداي آن روز آن مرد آمد و اذن خواست و سپس گفت: 🌸 شب گذشته در بقيع بودم و آنچه فرموديد عمل نمودم سپس آن مرد آمد و گفت چه مي خواهي، خواسته ام را گفتم، به من گفت به جاي دگر برو تا پدرت را حاضر كنم، پس برفت و با مردي سياه حاضر شد و گفت: اين پدر توست، پدرم گفت: 🌸 زير فلان درخت زيتون را حفر كن، آن مال كه صد هزار درهم مي باشد را بيرون آر. منتهي الآمال، ج2، ص۱۳۰ 🌸🌸 @haram110