خطبه شصت و هفتم استدلال برای خلافت و من كلام له (علیه السلام): قالوا لما انتَهَت إلى أميرالمؤمنين (علیه السلام) أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه وآله)، قال (علیه السلام) ما قالت الأنصار؟ قالوا قالت: منّا أمير و منكم أمير. قال (علیه السلام): هَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ؟ قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ؟ فَقَالَ (علیه السلام) لَوْ كَانَت الْإِمَامَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ. ثُمَّ قَالَ (علیه السلام) فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ؟ قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله). فَقَالَ (علیه السلام) احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَة. ترجمه : ردّ استدلال انصار و قريش نسبت به امامت در سقيفه: ( وقتى در 28 صفر سال 11 هجرى ماجراى سقيفه(1) را به امام رساندند)، پرسيد: انصار(2) چه گفتند؟ پاسخ شنيد كه انصار گفتند: زمامدارى از ما، و رهبرى از شما مهاجرين انتخاب گردد. پس امام عليه السّلام فرمود: چرا با آنها به اين سخن رسول خدا استدلال نكرديد كه آن حضرت در باره انصار سفارش فرمود: با نيكان آنها به نيكى رفتار كنيد و از بدكاران آنها در گذريد؟ پرسيدند چگونه اين حديث انصار را از زمامدارى دور مى كند؟ پاسخ داد: اگر زمامدارى و حكومت در آنان بود، سفارش كردن در باره آنها معنايى نداشت. سپس پرسيد، قريش در سقيفه چه گفتند؟ جواب دادند: قريش مى گفتند ما از درخت رسالتيم. امام عليه السّلام فرمود: به درخت رسالت استدلال كردند امّا ميوه اش را ضايع ساختند. __________________________________________ (1). سقيفه، خانه ‏اى بود در شهر مدينه كه قريش براى حلّ اختلافات خود در آنجا گرد مى ‏آمدند و به (سقيفه بنى ساعده) معروف شد، كه ابا بكر و عمر، و هم پيمان‏هاى آنان كودتاى نظامى خود را از آنجا سامان دادند. (2). آنها را كه از مكّه هجرت كرده و در مدينه مسكن گزيدند «مهاجر» و آنها كه اهل شهر مدينه بودند و پيامبر و يارانش را كمك مى‏ كردند «انصار» مى‏ ناميدند. @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/