✨از مدرسه برگشت و با ناراحتی 😔وارد خانه شد و یک گوشه نشست و به مادر گفت: «من دیگر مدرسه نمی روم😭». مادر دلیل ناراحتی اش را پرسید. ✨عصمت گفت:«من می خواهم با حجاب کامل به مدرسه بروم😇. خانم مدیر می گوید یا باید لباس فرم مدرسه را بپوشی یا اجازه ورود به مدرسه را نداری. 😒من دیگر مدرسه نمی روم. لباس فرم لباس پوشیده ای نیست!😰» ✨مادر فردا می رود مدرسه تا پرونده ی عصمت را بگیرد. به مدیر می گوید :« من چهار دختر دارم. می‌خواهی بلیط جهنم💥🔥 را برای خودم بخرم و دخترانم را بی‌حجاب کنم! برای آخرتم چه کنم!😥» ✨و این جا اعتقادات عصمت و اقتدار کلام مادرش بر قانون مدرسه غالب می شوند و عصمت با پوشش کامل به مدرسه می رود و همرنگ جماعت نمی شود تا لبخند خدا را ببیند.❤️❤️ (。◕‿◕。)➜ @harime_haura