💢 گذری به زندگی مدافع حرم
#شهید_سید_اسماعیل_موسوی
یکی از پنج پسر خانواده بود. پدر و مادر اسماعیل یادشان نمیآید که هیچگاه عصبانیت پسرشان را دیده باشند. اگر موضوعی زیاد ناراحتش میکرد از خانه بیرون میرفت. کاری به کار کسی نداشت و آزارش به کسی نمیرسید. وقتی حرف از رفتن به سوریه زد، خانواده خیلی مخالف بودند؛ به خصوص پدرش. مادر را هر طور شده راضی کرده بود اما پدر...
سرانجام پدر هم راضی میشود. همانطور که خودش بعدها تعریف کرده است پدر روزی با خود فکر میکند که اگر پسرش این راه را نرود ممکن است راه دیگری را انتخاب کند که عاقبت بخیری به همراه نداشته باشد پس چه بهتر کاری را انجام دهد که در راه اعتقاد و دین ماست. میگفت اگر پسر من نرود، پسر آن یکی نرود، پس چه کسی میخواهد از حرم بی بی زینب (س) دفاع کند. حالا پدر اسماعیل طوری روی حرفش ایستاده است که اگر اجازه به خودش هم بدهند برای دفاع از حرم آل الله عازم خواهد شد.
سید اسماعیل در همان اواین حضورش و بعد از شش ماه به شهادت رسید. از جریان شهادتش اینگونه بر میآید که انگار درست قبل از آنکه به مرخصی بیاید عملیاتی در دست انجام بوده و نیروی داوطلب نیاز داشتهاند. با اینکه اعلام میکنند این عملیات بازگشتی ندارد ولی او مانند بچه شیری قبول میکند و میرود ولی در محاصره داعشیها گرفتار می شوند. هیچکدام از ۳۰ _۴۰ نفر از رزمندگان زنده بر نمیگردند و بعد از ۴۸ ساعت محاصره به مقام شهادت نائل می شوند.
روحش شاد و یادش گرامی
#زندگی_نامه
#اختصاصی
http://harimeharam.ir/news/42911
پایگاه تخصصی حریم حرم
@harimeharam_ir