صبح با صدایِ نفس هایش اگر بیدار شدی ، ساده گذر نکـُن ... خودت را مچـآله کن در آغوشش، چشمهایت را ببند... و گوش بسپار " زندگی " خلـآصه می شود در همین دَم ُ بازدمـ هایش پیشانیش را ببوس آنقدر محکم که بیدار شود و سیر تماشآ کن لبخندی را که قبل از باز شدنِ چشمهایش روےِ لبانش می نشیند خیره شو در آن چشمهایِ خواب آلود و خواستنی و آرام بگو : " صـُبح بخیر عزیزِ روز و شبِ من ! " شب که شد باز هم چشمهایش را خوب نگاه کن خستگی ِ چشمهایش را بفهم... دستانش را بگیر ُ بلند و شمرده بگو تو برایِ من خواب آلود و خسته و پریشان " تـــــو " هستی ... نفس می کشی ... نفس می کشم به همیـن سادگی.. @harimemehrvaarzy