✍دکترین جدید سیاست خارجی ایران و آغاز دوره حکمرانی منطقه ای ایران در یک مدت زمان کوتاه دو موشک یا بهتر بگیم دو شاهکار تکنولوژی موشکی ایران رونمایی شد که شاید برای خیلی از مخاطبان تعجب آور باشد زیرا این نوع رونمایی ها برخلاف سیاست های رسانه ای ایران است چرا که ایران در بخش مقابله با تهدیدات تمدنی چنان هوشمندانه عمل می‌کند که با هر حرکت مهره خود، یک جنگ تمام عیار روانی را با موفقیت به اتمام می‌برد. و هرگز به دنبال شواف رسانه ای نبوده به همین دلیل پشت پرده این رونمایی ها از اهمیت بالایی برخوردار است. گرچه 2 نکته را باید مورد توجه قرار بدهیم اول اینکه شرایط کلی دنیا به سرعت تغییر کرده و دیگر ایران نقش تدافعی گذشته خود را کنار گذاشته است و نکته دیگر زمان کنونی درواقع تنها زمان آمادگی کشورها برای دوره طولانی مدت جنگ های گسترده یا به قولی جنگ جهانی سوم میباشد. دیگر حوزه نفوذ ایران بمانند گذشته در بخش منطقه غرب آسیا خلاصه نمی‌شود و بعد از اتحاد ایران با چین و روسیه و نقش آفرینی در محور شرق ایران به عنوان یکی از ارکان اصلی و سرنوشت ساز این محور معرفی شده است. این اتفاق در کنار سیل منافع گسترده و بیشماری که برای کشور ما داشته است، روی دیگری هم دارد و آن خطر درگیری ما با قدرت های نیابتی آمریکا را افزایش می‌دهد.(آمریکا طبق سیاست سابق خود تا آخرین لحظه سعی می‌کند با هیچ کشور قوی درگیر نشود بلکه وقتی یک کشور ضعیف شود وارد صحنه درگیری خواهد شد مگر اینکه مجبور شود) از طرف دیگر بعد از تسلیم تمدنی عربستان و چرخش کامل او به سمت ایران و به همراه آن چرخش کامل کشورهای عربی به سمت ایران که سابقا گاو شیرده و کیف پول آمریکایی ها محسوب می‌شدند نیز مزید بر علت شده است که حساسیت های زیادی را با خود به همراه دارد. چه کسی است که نداند آمریکا و نوچه های غربی او برای بدست آوردن دوباره این کیف پول های پر، چه کارهایی که انجام نمی‌دهند. به غیر از آمریکا و بلوک غرب، در بلوک شرق هم کشورهای زیادی از این اتفاق به شدت عصبانی هستند زیرا آنها فکر می‌کردند که جایگزین احتمالی آمریکا در خلیج فارس خواهند بود. بازی زیبای ایران کاری کرد که ابتدا امنیت آینده آنها تا خرخره به ایران وابسته شود سپس در بهترین زمان ممکنه کشورهای عربی را مجبور به پذیرش شکست در مقابل هژمون ایران کرد و اینگونه آنها نمی‌توانند شیطنت قابل توجه ای داشته باشند با همه این مسائل در این زمان وظیفه تامین امنیت منطقه خلیج فارس و غرب آسیا اولویت اصلی ایران میباشد. اگر ایران بتواند به کشورهای منطقه ثابت کند که تنها در کنار ایران است که باعث می‌شود کشورهای آنان صحنه درگیری های نیابتی نشود، آنگاه تسلیم تمدنی اعراب به یک مسئله عادی و پذیرفته شده تبدیل می‌شود. در واقع این تسلیم تمدنی به ایران و دنبال کردن سیاست های کلی ایران و محور مقاومت به معنای واقعی به یک نیاز برای آنان تبدیل می‌شود. بازی کنونی ایران در منطقه دقیقا در همین راستاست. معرفی ترکیه به عنوان نماینده غرب و دشمن جدید اعراب در منطقه در این پازل قرار می‌گیرد. سازمان دهی دوباره اتحادیه عرب و سایر تشکل های عربی (که تا مدتی قبل اساس فعالیت آنان بر علیه ایران بود) بر علیه ترکیه و به تبع آن غربی ها حاکی از شروع پلن جدید وابسته شدن هرچه بیشتر این کشورها به سمت ایران است. درواقع ایران، منافع اصلی کشورهای عربی و در بازه بزرگتر کشورهای منطقه غرب آسیا و حتی آسیای میانه را در تقابل با حضور منطقه ای غربی ها و نماینده آنها یعنی ترکیه و اسرائیل تحت پازل اقتصاد جدید کریدوری تعریف می‌کند. این بدان معناست که به عنوان مثال اگر پاکستان بخواهد در بخش ابرکریدور غرب به شرق و شمال به جنوب شریک باشد باید با دشمنان معرفی شده توسط ایران در تقابل باشد. هر کشوری که هرچقدر سهم بیشتری را می‌خواهد دریافت کند باید نقش بیشتری در درگیری آینده با بلوک غرب ایفا کند. نکته مهم این است که ایران و محور مقاومت صحنه را جوری مدیریت می‌کنند که کشورهای منطقه باید به نوعی شریک درگیری های تمدنی ایران باشند و از قوانین این درگیری ها اطاعت کنند. به عنوان مثال یکی از این قوانین این است که ابتدا باید این کشورها نهایت تلاش خود را برای تخلیه منطقه از حضور و تسلط غربی داشته باشند و در ادامه هر گونه تقابل با دشمن معرفی شده توسط ایران باید در خارج از منطقه انجام پذیرد. درواقع ایران با ترسیم یک اتحادیه جدید در غرب آسیا به سمت یک اتحاد جمعی منطقه ای می‌رود‌. برخلاف تعداد زیادی از کارشناسان که اعتقاد دارند منطقه ما در آینده چیزی شبیه اتحادیه اروپا خواهد شد و مرزها برداشته می‌شود، عقیده دارم ساختار اجتماعی و تمدنی منطقه ما گنجایش چنین سطحی از برابری را ندارد و حتی اگر اتحادیه ای شکل بگیرد چندین دهه زمان لازم است (ادامه مطلب در پست بعدی) ❖ قـــــم‍ مقــدّس ➺ خاستگاه انقلاب