🔰 حجاریان؛ بوالهوسی تئوریک و دکترین محافظه‌کاری ✍ پرویز امینی @Parvizamini_ir 2⃣ بخش دوم (پایانی) 🔹 این نوع پراکتیس سیاسی متزلزل و متلون و غیراصولی، ریشه در ضایعه‌ای در حوزه روشنفکری دارد که من به آن «بوالهوسی تئوریک» می‌گویم که به‌جای یک تأمل عمیق و منسجم در یک حوزه خاص و محدود و مشخص و نیز استمرار مطالعاتی در آن حوزه و نیز جرح و تعدیل آرای خود در معرض نقد دیگران و تجربه اجتماعی، به شکل سطحی و دم‌دستی با مسائل مواجه می‌شوند و در حوزه تفکر و امر سیاسی مد زده هستند. 🔹 روزگاری که مارکسیسم، به‌قول معروف تو بورس بود، اینجا روشنفکری چپ می‌کرد، شوروی فروپاشید، روشنفکری راست یا دست‌کم فرانکفورتی و هابرماسی شد. پست‌مدرن به تب اندیشه تبدیل شد، اینجا نیز حقیقت و علم و اخلاق و سوبژکتیویته و... انکار شد. جهانی شدن مد شد، ترم و اصطلاح جهانی‌شدن و جهانی‌سازی و... مثل تنقلات به مصرف روزانه تبدیل شد. خلاصه درباره موضوعات مختلف براساس شرایط و اقتضائات اظهارنظر‌های متفاوت و متناقض می‌کنند و دائما بین قطب‌های مختلف یک موضوع در هروله هستند که دود آسیب‌های این «صورت تفکر» در ایران به چشم مردم رفته است. 🔹 با اینکه با دکترین محافظه‌کاری همدلی نظری و شخصیتی ندارم اما معتقدم محافظه‌کاران در معنای درست خود (نه برداشت ننگ‌آلودی که در ایران از آن است) تجویزی دارند که خیلی به درد امثال حجاریان و کلیت روشنفکری در ایران می‌خورد. محافظه‌کاران به‌جای نظریه‌پردازی‌های خلق‌الساعه و بنیان‌کن در اصلاح و حل مسائل اجتماعی، بر «خرد و عقل عملی» تأکید دارند‌. خرد عملی از نهادها، هنجارها و ایده‌آل‌های اجتماعی‌ای دفاع می‌کند که در تجربه تاریخی جوامع و در دل چالش‌ها و بحران‌ها مثل نهاد خانواده، نهاد دین، نهاد مالکیت خصوصی و هنجار ازدواج سنتی، فرزندآوری و... کارایی و کارآمدی خود را اثبات کرده‌اند و با تحولات دفعی نهادها و هنجارهای جاافتاده براساس تئوری‌های انتزاعی و خلق‌الساعه مخالفند. در واقع روح آموزه محافظه‌کاری می‌تواند همچون سدی در برابر نسخه‌پیچی‌های خلق‌الساعه و ساز ناکوک تغییرات بی‌تامل و کم‌مایه روشنفکری ایران مقاومت کند. 🔹 دکترین محافظه‌کاری و تاکیدی که بر درنگ‌ آمیز کردن تفکر و خویشتن‌داری در شکل دادن به تحولات می‌کند، خیلی به کار روشنفکران ما می‌آید که فکر می‌کنند در یک سخنرانی یک ساعته می‌توانند طومار وضع موجود را به‌نفع وضع مطلوبی به‌هم بریزند و جامعه‌ای نابسامان را به جامعه‌ای بسامان تبدیل کنند.در هر لحظه که به آنها رجوع کنید و هر پرسشی که داشته باشید، علی‌الحساب چند پاسخ آماده در اختیار دارند‌. آنچنان به‌سادگی و سرراست مسائل غامض اجتماعی را حلاجی و تحلیل و راه‌حل‌های درنهایت وضوح و آسان در اختیارت می‌گذارند که مثل معجزه می‌ماند. برای مسائلی که بشر در طول تاریخ از حل و فصل آنها بازمانده است، راه‌حل‌های یک‌شبه دارند و تأکید می‌کنند با عمل به توصیه‌های آنها به طرفه‌العینی می‌توان موانع و مشکلات را پشت سر گذاشت. یا با فهرست‌های سی‌تایی از مسائل و راه‌حل‌ها در حوزه‌های مختلف به مشکلات دیرپا، پایان داد. 🔹 دکترین محافظه‌کاری در تاربخ معاصر ایران هیچ‌گاه نتوانست به یک جریان باثبات و دارای پایگاه اجتماعی و موقعیت سیاسی تبدیل شود تا نوعی بالانسر عمل سیاسی و درنگ‌ آمیز کردن تفکر در ایران شود و صحنه سیاسی و اجتماعی ایران را از تاخت و تاز رادیکالیسم چپ و رادیکالیسم راست محافظت و مصون نگه دارد. (جناب حجاریان خود مصداقی از تجربه هر دو رادیکالیسم است). آرای سرهم بندی شده و نسخه‌های عملی ساده‌سازی شده روشنفکرها و سیاسیون رادیکال در عرصه عمومی و اداره جامعه، یکایک مصرف می‌شدند و بعد از نافرجام شدن باز روز از نو و روزی از نو آغاز می‌شد و این چرخه فشل فکر و عمل سیاسی از سر گرفته می‌شد. 🔹 نتیجه اینکه امروز بعد این همه سال، چه آنهایی که ادعای نمایندگی آزادی و چه آنهایی که ادعای نمایندگی عدالت و چه آنهایی که توسعه و رفاه را غایت اداره جامعه می‌دانند، فاقد حتی یک تئوری منسجم حکمرانی بر این اساس و قابل کاربست در ایرانند و حتی در برابر مسائل مبتلابه جامعه، در فقر ایده‌های حکمرانی راهگشا و موثر‌ند؛ با اینکه بیش از صد سال است در این باره حرف می‌زنند و قلم‌فرسایی می‌کنند. اندیشه جویان استاد حسن عباسی @Hasanabbasi_students