🔰 اقتصاد ایدئولوژیکی و ایدئولوژی اقتصادی 📖 ✍ محمد وارسته مقدمه: 🔹 در ایدئولوژی کمونیسم، مکتب اقتصادی آن یعنی سوسیالیسم بیشتر بر پایه برابری همگانی از امکانات عمومی، عدم مالکیت خصوصی افراد و مالکیت دولتها بنا شده است، تمرکز منابع و تصمیم گیری ها روی دولت است. در ایدئولوژی لیبرالیسم‌، معروفترین مکتب اقتصادی آن یعنی کاپیتالیسم اما برعکس روی مالکیت خصوصی افراد تاکید شده است. دولت اگر هم دخالت داشته باشد بر اساس مدل کینزی که یکی از طیفهای کاپیتالیسم است به عنوان محرک اقتصاد و مصرف کننده است تا مثلا بنا به مفروضاتی، تولید ناخالص ملی رشد پیدا کند. دولت نقش ناظر و برنامه ریزی دارد و اقتصاد بر اساس عرضه و تقاضا کنترل می شود، قیمتها دستوری نیستند و البته هرخدمت یا هر فعالیتی کالاست لذا قیمت دارد. ___ 🔹 هر مکتبی شامل چیستی-چرایی(فلسفه) و چگونگی(علم) است. سپس از دل فلسفه مضاف آن مکتب، الگوهای مختلف سیاسی فرهنگی علمی و اقتصادی استخراج می شود. یعنی سوسیالیسم خروجی کمونیسم و کاپیتالیسم خروجی لیبرالیسم در اقتصاد است. به عبارتی زمانی که فلسفه اقتصادی برپایه ساختارهای اشتراکی کمونیسم باشد قطعا خروجی آن سیوسیالیسم می شود و یا اگر فلسفه اقتصادی مبتنی بر رها بودن سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی و اعتقاد به داروینیسم باشد قطعا از دل آن کاپیتالیسمی که بها به سرمایه مالی می دهد استخراج خواهد شد و اما بر خلاف دو ایدئولوزی در اسلام،زمانی که فلسفه وجودی فرد اطاعت از خدا و ایثار باشد،خروجی اقتصادی این مکتب قطعاً فروش مال و نفس به خدا در جهت اطاعت از الله خواهد بود. 🔹 همگان واقف هستند که در رشته‌های علوم سیاسی دانشگاه‌های کشور لیبرالیسم تدریس می شود، زمانی که در دولت روحانی تصمیم به تدریس مکاتب اسلامی هم در دانشگاه‌ها شد قریب به ۲۰۰ تن از اساتید دانشگاه‌ها به رییس جمهور طی نامه‌ای اعتراض کردند که دانشگاه و علم با این کار ایدئولوژیک میشود.‌ در خوشبینانه‌ترین حالت متوجه نیستند خود لیبرالیسم یک‌مکتب و ایدئولوژی محسوب می گردد که از دل آن در سیاست،لیبرالیسم سیاسی( هر کس یک رای یعنی هر کس مالک رای خود است)، در اقتصاد لیبرالیسم اقتصادی( مبتنی بر دست نامریی و رها بودن بازار و مالکیت افراد به طور شخصی، حتی مالکیت شخصی در داشتن شماره حساب مخصوص یا ماشین از طریق داشتن سند خودرو و ...) منتج می شود. 🔹 زمانی که در دهه اول انقلاب تمرکز به سمت دولت رفت و اقتصاد دولتی شد یعنی پذیرفتن جریان چپ یعنی همان سوسیالیسم و هنگامی که بیان می شود دولت ناطر است، بخش خصوصی وارد عمل شود و قیمتها نباید دستوری شود یعنی پذیرش اقتصاد لیبرالی و عمدتا کاپیتالیسم. پس اقتصاد بر اساس الگوهایی بنا می شود که بر گرفته از ایدئولوژی‌های خود است لذا اقتصاد غیر ایدیولوژیک متصور نیست. اگر هیچ یک از این موارد هم نباشد در اسلام مقابل کار در سوسیالیسم-کمونیسم و تِرِید در کاپیتالیسم-لیبرالیسم، جهاد مطرح است. یا بعنوان مثال سرمایه گذاری‌ها بر اساس هزینه کرد مبتنی بر زکات است لذا زکات یکی از رکن‌های اقتصاد در اسلام است. یعنی اگر زکات نمود بیشتری داشت پس ایدئولوژی اقتصادی اسلام پذیرفته شده است و همگان آنرا به عنوان سرمایه گذاری پذیرفته‌اند یا اگر ایثار با جهاد مال و نفس نمود بیشتری داشت یعنی اقتصاد اسلامی پذیرفته شده است. 🔹 پس از پذیرش و سپس اخذ تصمیم در مورد چگونگی اجرا و ساختار اقتصادی یعنی در ابتدا امر قطعا پس از پذیرش ایدئولوژی آن صورت گرفته است. یعنی اگر تصمیم به آن شد به مالکیت خصوصی دمیده شود، تصمیم ساز و تصمیم گیر لیبرالی عمل کرده اند که به اجرا رسیده است با این حساب باید پذیرفت اگر ناکارامدی در اقتصاد ایران است به دلیل پذیرش و اجرای ایدئولوژی لیبرالیسم است که بعد از اتمام جنگ تحمیلی شروع شد. 🔹 در اقتصاد امروز، قیمت را در بورس عرضه و تقاضا( آزاد و رها بودن) تعیین می کند، به کسانی که سرمایه مالی بیشتری داشته باشند بهای بیشتر داده می شود یعنی کاپیتالیسم پذیرفته شده است به عنوان مثال کسانی که وثیقه مناسب مالی داشته باشند می توانند وام بگیرند، کسانی که پس انداز داشته باشند می توانند سود بانکی معاف از مالیات بگیرند، کسانی که سرمایه مالی دارند می‌توانند چندین مستغلات و ملک داشته باشند که سرِماه اجاره ثابت بگیرند. چون طبق مالکیت خصوصی کاپیتالیسم و لیبرالیسم عمل شده است، لذا اگر این موارد در ایران در حال انجام است یعنی مکتب لیبرالیسم در اقتصاد درحال اجراست. b2n.ir/j30377 🔻 پ.ن : در نتیجه هر مکتب اقتصادی قطعا خروجی یک ایدئولوژی خواهد بود که بنا بر شرایط تصمیم گیران صورت می‌گیرد و نه تنها اقتصاد غیر ایدئولوژیک نیست بلکه سیاست، علم، هنر و فرهنگ هم غیر ایدئولوژیک نیست @I_M_Doctrine اندیشه جویان استاد حسن عباسی 📡 @Hasanabbasi_students