◀️حقیقتاً بنده مطلب ‹نظام‌سازی و بحران طراحی شرکتی› (1) را به صورت شهودی درک کرده بودم و اطلاعات میدانی دقیقی از چند و چون اجرای آن نداشتم؛ اما دیروز، دوست خبرنگاری که در این حوزه، پژوهش می‌نمود با من دیدار کرد و وجوه و ابعادی از این داستان را بر من منکشف کرد که فهمیدم قضیه در حد یک ‹کودتا› است با ابعاد مالی و امنیتی، و عواقب آن بسیار فراگیرتر از چیزی است که حقیر، ذیل فساد مالی و اداری به آن پرداخته‌ام! ⏹اولاً مؤمنین به این طرح و مسببین انجامش، همان لیبرالیست‌های اقتصادی و مؤمنین به غرب هستند و دو تن از بزرگان آن‌ها، حجج اللیبرالیزم و الکپیتالیسم، آقایان سیف و همتی بوده‌اند؛ سیف با نگارش حدود دویست مقاله در باب ‹حاکمیت شرکتی› و لزوم تحقق آن، امام المومنین به این قضیه است و این نوع حاکمیت را در دوره‌ی ریاست خود بر بانک مرکزی، دنبال می‌نموده، و از قرار معلوم، جناب همتی نیز شیعه‌ی سیف است و همین داستان را در بیمه پیگیر بوده است و اکنون، همان را در بانک مرکزی ادامه می‌دهد؛ و مأیوس‌کننده این است که دانشگاه امام صادق (ع) نیز با جهت‌دادن پایان‌نامه‌های دانشجویانش بدین سمت، از علم‌داران لزوم تحقق ‹حاکمیت شرکتی› است! اما این گونه نیست که این حرکت، بدون منطق و دلیل باشد. 🔶مدخل و گیت‌وی ورود شیعیان لیبرالیزم به ‹حاکمیت شرکتی› و دلیل‌شان برای اقناع دیگران، توهمی است که آمریکایی‌ها زده‌اند تحت عنوان ‹شفافیت›‌؛ که اساسش برمی‌گردد به سقوط دو شرکت بزرگ آمریکایی در اوایل قرن حاضر، و مشخص شدن این داستان که سهام آن‌ها، حبابی بیش نبوده است؛ لهذا اندیشمندان آمریکایی دست به کار می‌شوند تا راهی پیدا کنند برای جلوگیری از کلاه‌برداری از طریق حباب‌سازی و بزرگ‌نمایی، و راه‌حل‌شان چیزی می‌شود تحت عنوان ‹اتاق شیشه‌ای› از طریق ایجاد ‹حاکمیت شرکتی› که می‌دانید ذیل FATF دنبال می‌شود و طی آن، قرار است تمامی کنش‌ها و مراودات مالی/تجاری دولت‌ها و نهادها و شرکت‌های تابعه و غیرتابعه، روشن و قابل رصد گردد و در اتاق شیشه‌ای قرار بگیرد. این داستان شفافیت، همان است که شیخ‌الگلاسکو، دیروز در سخنرانی یزدش، آن را محور نقدهایش قرار داد تو گویی مخالفینش، سارقان‌اند و دشمن شفافیت! اما آیا این حاکمیت شرکتی و شفافیت، بد است؟ ♦️بینید،‌بحث شفافیت مالی، فلسفه‌ای دارد؛ یعنی دلیلی دارد که برمی‌گردد به ‹لزوم جذب سرمایه از خارج›؛ و همان‌طور که لیبرال‌های وطنی مرتباً بر سر حاکمیت می‌کوبند، بحث بر سر این است که «ما حتی برای خودمان شفاف نیستیم چه برسد برای غربی‌ها! پس چرا آن‌ها باید ما را معتبر بدانند و به ما اعتماد کنند و سرمایه‌شان را به کشور ما بیاورند؟» اما آنچه این لیبرالیست‌های وطنی از آن حرف نمی‌زنند کودتایی است که ماهاتیر محمد به هنگام بحران اقتصادی دولت‌های شرق آسیا از آن تحت عنوان «یک شبه گدا شدیم» حرف زد و من آن قضیه را ذیلاً به روایت حضرت آقا می‌آورم: 🔷«ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزی - که بسیار هم آدم پُرکار و دقیق و جدی و پایبندی بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونی در آسیای شرقی اتفاق افتاده بود؛ در مالزی، اندونزی و تایلند، و زلزله‌ی اقتصادی به وجود آمده بود. همین سرمایه‌دار صهیونیستی و بعد سرمایه‌دارهای دیگر، با بازی‌های بانکی و پولی توانستند چند تا کشور را به ورشکستگی بکشانند! در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم که ما یک شبه گدا شدیم! البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه‌های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد.»(2) ❇️من بحث را مطوّل نمی‌کنم و صرفاً از شما دعوت می‌کنم مجدداً جمله‌ی آخر فرمایشات حضرت آقا را بخوانید: «البته وقتی کشوری وابستگی اقتصادی پیدا کرد و خواست نسخه‌های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را عمل بکند، همین طور هم خواهد شد.» ⛔️یادتان نرود که استعمار، مرتباً رنگ عوض می‌کند و با طرح‌های جدیدی می‌آید: از استعمار کهن (گرفتن کشورها) تا استعمار نو (دولت‌های دست‌نشانده) تا استعمار فرانو که که مبدع آن، حضرت آقاست و این‌گونه تعریفش کرده‌اند:‌ «تلاش طبقه زرسالاران اقتدارطلب برای تسلط بر منابع حیاتی و مالی جهان، آغازگر استعماری فرانو و کاملاً جدید است.»(3) و این تلاش، نه از طریق به دست گرفتن ‹حاکمیت دولتی› بلکه از طریق تحقق ‹حاکمیت شرکتی› رقم خواهد خورد؛ پس حواسمان باشد و راه ورود استعمارگران فرانو، و راه‌گشایان‌شان و راه‌نمایان‌شان را سد کنیم. ❇️نکته: فرصت نشد به دیگر بازوهای ‹حاکمیت شرکتی›، نظیر مؤسسات اعتبارسنجی اشاره کنم. (1) https://t.me/Filsufak/615 (2) http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=25599 (3) http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=9214