می‌نویسم برای ، و چشم به راه، همان‌هایی که حتی صدای زنگ تلفن لرزه بر دلشان می‌اندازد که شاید پشت خط منادی خبری ناگوار باشد،😭 همان خانواده‌های خانه بر دوش سه سال منطقه شرق کشور، چند سال غرب و چند سال هم مناطق گرم و سرد و صعب المعیشه، کودکانی که نباید خود را زیاد با دوستان مدرسه وفق دهند چون شاید سال دیگر شهر دیگر، کودکانی که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوند پدر به مأموریت رفته است و شب تا دیر وقت باید سنگینی خواب را بر چشمانشان تحمل کنند تا شاید پدر را امشب ببینند و بخوابند...