✍️دوستانش می گفتند وقتی در خوابگاه صدای اذان بلند می شد📢 برای اینکه به نماز جماعت برسند با سرعت🚶🏻‍♂️ کفش هایشان را جلوی در نمازخانه از پا می کندند و خود را به صف های نماز می رساندند بعد از نماز از در که بیرون می‌آمدند میدیدند همه کفشهای جفت شده 🥾🥾 در قفسه های جاکفشی کنار هم چیده شده این اتفاق چند بار تکرار شده و نفهمیده بودند کار چه کسی است🤔 رفیقش تعریف میکرد یک روز تصمیم گرفتیم که شیک بدیم 🧐و ته توی ماجرا رو در بیاریم 🙃سر ظهر دوباره صدای اذان بلند شد باز بچه ها شروع کردند دویدن سمت نمازخانه و دوباره کلی کفش جلوی در تلنبار شد🤦🏻‍♂️وقتش بود کسی که هر روز میاد و کفشها رو جفت میکنه رخ نشون بده😁 یکم صبر کردیم با احتیاط به این طرف اون طرف نگاه میکردیم یهو دیدم محمود داره میاد🚶🏻‍♂️ سمت نماز خانه فکر کردم مثل بقیه میخواد کفش رو در بیاره وارد نمازخانه بشه اومد جلوی در اما داخل نشد همانجا خم شد و شروع کرد به جفت کردن کفش ها🥾🥾 رفتیم جلو در زدم روی شونش گفتم پس کارتو بوده🥲 آقا محمود چرا هر روز خودرو اینقدر اذیت می کنی اخوی؟از دیدن ما جاخورد ناراحت بود دستش رو شده😒 اما انگار که کار خاصی انجام نداده سرش را برگرداند به کارش ادامه داد و گفت شما سرباز های امام زمان هستید 🌱می خوام به این بهونه به سربازهای ایشون خدمت کرده باشم........🥺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌱 کتاب مـــــرضیــــہ🌷 خاطرات مادر شهید مدافع حــــرم✨ ✍️ موجودی 4جلـــــد ارسال به سراسر نقاط کشور🚀 قیمت:45000ت🌱 ❌❌ %20تخفیف 36000ت😍😍❌❌ ــــــــــ