...با خودم گفتم الان است که بپرسد مادرم کجاست؟پدرم کجاست؟نمی توانم که بگویم آنها شهید شده اند اگر پرسید میگویم مجروح شدند و در بیمارستان اهواز بستری هستند در حال کلنجار رفتن با پرسش های احتمالی اش بود که پرسید اگر یک سوال بپرسم راستش را می گویید گفتم اگر جواب سوالت را بدانم حتما.... از یک طرف داشتم به عذاب وجدان دروغی که هنوز مرتکب نشده بودم فکر میکردم از طرفی هم خودم را دلداری میدادم که دروغ مصلحتی برای همین موقع هاست دیگر اوضاع بهتر شود خودش همه چیز را می فهمد برای راحتی کار خودم داشتم احکام تازه صادر می کردم اما...مثل من فکر نمی کرد پرسید فقط می خواهم بدانم وقتی داشتید من را از زیر آوار در می آوردید دست نامحرم که به من نخورد؟؟ هاج و واج مانده بودم دختر ۱۶ ساله تمام کس و کارش را از دست داده بود دست و پای شکسته بود و هنوز معلوم نیست که بر سر نخاعش آمده اما تنها چیزی که برایش مهم است آبرویش است.......
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★
کتاب دختر تبریز📙
خاطرات صدیقه صارمی
موجودی ۳عدد
ارسال به سراسر نقاط کشور
ــــــــــــــــــــــــــــ
کانال ما در واتساپ :
https://chat.whatsapp.com/DmxSrc9k17F94EyXmo4r87
کانال نا در ایتا:
https://eitaa.com/hasebabu